0
0

گنجینه عکسهای ایران

هنر عکاسی
تماس بگیرید
لطفا جهت اطلاع از موجود شدن محصول شماره همراه خود را وارد کنید
زمانی که محصول موجود شد
ثبت
درحال ذخیره سازی...
تعداد :
+

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

گنجینه عکسهای ایران

همراه تاریخچه ورود عکاسی به ایران

مصور -  گلاسه

ظاهرا نخستین آگاهی که از مراجع عصر ناصرالدین شاه در خصوص تاریخ ورود صنعت یا فن عکاسی به دست می آید، شرح مبسوطی است که در جلد سوم "مرآت البلدان ناصری" تالیف محمدحسن خان اعتمادالسلطنه(صنیع الدوله) ذیل حوادث سال ۱۲۸۰ قمری مندرج است و در اینجا به تلخیص قسمتهای مهم آن آورده می شود:
... یکی از صنایع جدید متعلق و منشعب از علوم طبیعی که در زمان سلطنت شاهنشاه رواج گرفته و ترقی حاصل کرده، عکاسی است...

در اواخرعهدشاهنشاه مبرورمحمدشاه غازی مسیو ریشاردخان (Richard) سرتیپ معلم که اکنون زبان انگلیسی و غیره مدرسه دارالفنون را معلم است، با زحمات زیاد بر روی صفحه نقره عکس می انداخت و در اوایل سلطنت روحنافداه که بنای مدرسه دارالفنون شد مسیوکرشیش krgig))معلم توپخانه قدری در روی کاغذ امتحانات عکاسی نمود. مسیو فکتی(Fochetti) معلم طبیعی اول کسی است که در مدرسه طهران کلدیونCollodion))استعمال نمود و مسیو کارلیانCarlhiee))که برای انتشار علم و عمل عکاسی با فرخ خان امین الدوله از پاریس به طهران آمد، عکس کلدیون را شایع کرد...)

پس از آن اطلاعی است که در کتاب "الماثر و الاثار" تالیف همو، در این خصوص آمده است و بایدعین آن را نیز نقل کرد و به جد لزوم توضیحی در باب آن برگفت. نوشته مندرج در "الماثر و الاثار" تحت عنوان "ترویج علم و عمل عکاسی" چنین است:  این فن که از شعب علوم طبیعی است در این عهد جاوید رواج گرفت و انتشار یافت. اگرچه نمونه آن در اواخر سلطنت شاهنشاه مرحوم شاه غازی به دست مسیوریشارد خان ارائه شد، اما اصل شیاع و رواج و تکمیل صنعت و انتشار عمل عکس که فتوگرافی می نامند، از خصائص بزرگ این دولت است و اسباب عکس را مسیوریشاردخان آورده، بر روی صفحه نقره ای می انداختند، اسمش را داگروتیپDayuerriotype))می گفتند به اسم شخصی که مخترع آن بود و اینک شمار اساتید عکاسین و مواقع عکاسخانه ها در دارالخلافه طهران و سایر بلاد معظمه ایران صعوبت و اشکالی به کمال دارد.

صنعت عکاسی بر روی کاغذ حساس در سال ۱۸۳۹ به وجود آمد و در سال ۱۸۴۱ پلاکهای شیشه ای برای عکاسی اختراع شد و آن طور که قرائن بر می آید، این نوع اختراعات و همه انواع وسائل عکس برداری دو سه سال پس از اینکه به بازار می آمد، به طور هدیه به دست پادشاه ایران می رسید. ریشاردخان یعنی عمل کننده اصلی و اولین عکس برداری که اعتمادالسلطنه نام او را برده است، خود اطلاعی درین باره به یادگار گذارده و آن یادداشتهایی است که قسمتهایی از آن را دکتر خلیل خان اعلم الدوله ثقفی در کتاب خود به نام "مقالات گوناگون" مندرج کرده است و در آن اشاراتی دارد به عکس برداری بر روی صفحه نقره در سال ۱۲۶۰ قمری در تبریز، زمانی که ناصرالدین میرزاولیعهد بود.ریشاردخان در این باب نوشته است:

"پنجم دسامبر [۱۸۴۴] به توسط مادام عباس پیش ولیعهد رفتم (یعنی در تبریز) تا عکس او را در روی صفحه نقره بیندازم. دو دستگاه اسباب عکاسی در روی صفحات فلزی برای شاه آوردند. یکی ملکه انگلستان هدیه فرستاده و دیگری را امپراطوروس. اما با وجود آنکه شرح اعمال عکاسی در کتابچه های منضمه فرستاده شده است، تاکنون احدی از فرنگی و ایرانی نتوانسته است آنها را به کار انداخته عکس بردارند چون دانستند که این کار از عهده من ساخته است، به من رجوع نموده، اول مرا برای برداشتن عکس ولیعهد و خواهر ولیعهد احضار نمودند. ولیعهد سیزده چهارده سال دارد.

ریشاردخان در یادداشتهای سه سال بعد (به تاریخ ۲۳ فوریه ۸۴۷ که چند ماهی از سلطنت محمدشاه باقی مانده بود) اطلاعی از عکس برداری برای محمدشاه داده است:  بیست وسوم فوریه ۱۸۴۷ شاه من را برای برداشتن عکس خود و اهالی اندرون و شاهزادگان خواسته همه روز مجبور بودم که به در خانه رفته، غفلت از انجام خدمات نداشته باشم. ۵ریشاردخان در جای دیگر از یادداشتهای عکس برداشتن از محمدشاه و حاجی میرزا آ قاسی را یاد کرده و نوشته است:  بعد از آنکه چندین مرتبه عکس محمدشاه و حاجی میرزا را برداشتم، مرا جزو مستخدمین دولتی مندرج کرده، فرمانی را برای من صادر نمودند... 

آنچه را به طور اشاره راجع به عهد محمدشاه گفته اند، نباید با صنعت عکاسی مرسوم امروز یکی دانست، زیرا صنعت عکاسی "فتوگرافی" در سال ۱۲۶۵ ق (۱۸۴۹ م) اختراع شده است، یعنی یک سال بعد از فوت آن پادشاه، و آنچه در عهد محمدشاه وجود داشت و ریشاردخان عمل می کرد، دستگاه "داگروتیپ" بود که در سال ۱۸۳۹ به وجود آ مده بود. 

اما اینکه اعتصادالسلطنه در "اکسیرالتواریخ" ضمن معرفی صنایع عهد محمدشاه، یکی از صنایع جدید در آن روزگار را "عمل کشف که نوعی از نقاشی است" برشمرده، به نظر من مرادش همان عمل داگروتیپ است. فن عکاسی که یک سال پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه در اروپا اختراع شد، چند سال بعد در ایران مرسوم شد.اینکه در فهرست آلبومهای کتابخانه سلطنتی  درباره آلبوم شماره ۲۳۲ گفته شده است آن آلبوم در نیمه رجب ۱۲۶۶ به توسط مالک قاسم میرزا به ناصرالدین شاه پیشکش شده بود ولی عکسهای آن که از زنان حرمسرا و خواجگان بوده، فعلا موجود نیست و نام اشخاص به خط ناصرالدین شاه دراوراق آلبوم دیده می شود، دلیل آن نیست که عکسها از سال ۱۲۶۶ قمری است.

اگر این صنعت در سه چهار اول سلطنت ناصرالدین شاه یعنی پس از اختراع آن به ایران رسیده بود، معقول بود عکسی هم از میزراتقی خان امیرکبیر که مرد بزرگ و فرد اول عصر خود در ایران بود، در دست باشد و طبعا عکاسان مشهوری چون ابوالقاسم بن محمدتقی نوری که از کارهای عکاسی او مقدار زیادی در آلبومهای سلطنتی موجود است، برای به دست دادن چهره امیرکبیر ناچار از آن نمی شد که صورت نقاشی امیرکبیر را عکس برداری کند و در آلبوم شاه بگنجاند.

از این مدارک عصر قاجار که درگذریم و اطلاع مهم از تاریخ و رودفن عکاسی به ایران داریم و آن دو مربوط است به دو گروه عکاس، یکی فرانسوی که در سالهای ۷۱۲۷۴ قمری و دیگری ایتالیایی که در سالهای۹۱۲۷۷ قمری در ایران به عکسبرداری پرداخته اند و تفصیل هر یک بدین شرح است: اطلاعات ما درباره عکاسان فرانسوی مرهون تحقیقی است که جهانگیر قائم مقامی بر اساس مجموعه اسناد شماره ۱۶۷۳ موجود در آرشیو تاریخی قشون فرانسه که حاوی گزارشهای رئیس هیات نظامی فرانسه در ایران است، عرضه کرد و نوشت که درسال ۱۲۷۴ قمری عکاسی به نام کارلیه(Carlhiee) به همراه هیات مذکور به ایران آمد و او همکاری به نام هانری دوکولی بف دوبلاکویل(de Couliboueuf de Blaqueville) همراه داشت و طبق همان گزارش موقعی که (سال ۱۲۷۷ ق) در نواحی خراسان می خواستند از غائله ترکمانان عکسبرداری کنند، دستگاه های عکاسیشان شکسته شد و از میان رفت۸ و بلاکویل به زندان افتاد. بلاکویل در سال ۶۱ ۱۸۶۰ در ایران بود. او مقاله ای نوشته که در "توردومند" چاپ شده است و در آنجا طرحهایی را به چاپ رسانیده است که شخصی به نام ترون(Therond) از روی عکسهایی که بلاکویل در اختیارش گذارده بوده، به نقاشی درآورده. بلاکویل در این مقاله اشاره می کند که سفرش به ترکمن صحرا بنا به نظر ناصرالدین شاه بود. بنابراین نخستین فرنگیانی که باوسایل عکاسی به ایران آمدند، این دو نفر بودند. متاسفانه نمونه ای از عکسهای تهیه شده توسط آنها که برای هیات نظامی تهیه می کردند دیده نشده است.

اطلاع دیگری که از عکاسی درسال ۱۲۷۴ قمری داریم، این است که در سفرنامه خانیکف(M. de Khanikof) مربوط به سال ۱۸۵۸ م (۵ ۱۲۷۴ ق) زیر یک نقاشی از منظره مشهد کار آ.دوبارA.de. Bar))نوشته است که دو بار این منظره را از روی یک عکس که در آلبوم خانیکف بود کشیده است. اطلاعات ما درباره عکاسان ایتالیایی مرهون تحقیق مبسوط و پرفایده ای که آنجلوپیه مونته سه در سال ۱۹۷۲ منتشر کرد.

پیه مونته سه در مقاله مفصل خود ما را مطلع کرده است که پس از انجام شدن ماموریت فرخ خان امین الدوله در اروپا هیاتی که متعاقب آن به ریاست حسنعلی خان امیرنظام در ژانویه ۱۸۶۱ به ایتالیا وارد شد دولت ایتالیا در سال ۱۸۶۲ (۱۲۷۹) هیاتی به ایران فرستاد. و در این هیات چند عضو سیاسی و دو عضو نظام و چند عضو بازرگانی و علمی شرکت داشتند. ضمنا یک عکاس از مردم شهر "تورن" به نام له.مونتابونه(Montslome) باکمک عکاسی به نام پی یتروبون (Pietrobon) با این هیات به ایران آمدند.

خوشبختانه از کارهای عکاسی این عکاسان سه آلبوم در ایتالیا موجود است و توسط پیه مونته سه شناسانده شده و مورد مطالعه قرار گرفته و مشخص است که آنها در مسیر مسافرت خود عکسهایی از ابنیه و آثار و رجال و افراد طبقات مردم ایران می گرفتند. ممکن است که بعضی از عکسهایی که آنان گرفته بودند به توسط خودشان در همان ایام در ایتالیا چاپ و نشر شده باشد.

پیه مونته سه باتوجه به نوشته "مرآت البلدان"، به وجود بخش عکاسی در مدرسه دارالفنون اشاره کرده است و می نویسد که ایرانیان علم عکاسی عملی را از معلمان اروپایی دارالفنون می آموختند. بعد گفته است که ژول ریشارد (میرزارضاخان) نخستین فردی بود در ایران که تصاویر اشخاص را بر روی ورقه نیترات نقره منعکس کرده است.

پیه مونته سه نام یک نظامی ایتالیایی موسوم به لویگی پیچهLuigi Pesce))را ذکر می کند که سالها در ایران اقامت کرده بود و در سال ۱۸۶۱ مجموعه ای از عکسهای مناظر ایران را برای کاور (Cavour) سیاستمدار ایتالیایی فرستاده و بر پشت آن عبارتی بدین مضمون نوشت: "مجموعه عکسهایی است از جالب توجه ترین مناظر ایران که تاکنون در عکس نیامده، سعادت مرا یاری شد که برای اولین بار از آنها عکس گرفتم همین شخص مجموعه دیگری از آن عکسهارا هم به "ویلهلم اول" پادشاه پروس تقدیم داشت.

پیه مونته سه در پایان بحث خود به این نتیجه می رسد که مشکل است تاریخ عکس برداری در ایران را به قبل از سال ۱۸۶۰ رسانید. وی اشاره کرده است که نخستین عکسهای مناظر ایران را سیاحان و عکاسان اروپایی انداخته اند که در انتشارات اروپا طبع و مربوط به تخت جمشید است که از سال ۱۸۷۶ به چاپ رسیده. همچنین یادآور شده است که عکسهای قدیم مناظر ایران را در کتابهای مؤلفان و سیاحان اروپایی می توان دید.پیه مونته سه به همراه این مقاله شصت عکس از آلبوم مورد معرفی خود را به چاپ رسانیده و درباره هر عکسی شرح مبسوط داده است. تمام آنها عکسهایی است که توسط عکاس همراه هیات نظامی انداخته شده است. این آلبوم اکنون در کتابخانه "مارچینا" در "ونیز" محفوظ است.

در سالهای اخیر مجموعه نفیس دیگری از عکسهای مربوط به ایران در آلمان به دست آمد که محمد عاصمی(مدیر مجله کاوه) نخست معرفی از آن را در مجله کاوه نوشت و سپس طی مجموعه ای به همت و پایمردی او به طبع رسید و آن عکسهایی است که ارنست هولتزر]] Ernst Holtzer در سالهای دراز توقف خود در ایران از مناظر و رجال و صاحبان حرف و اصناف انداخت و سفرنامه ای نوشت که به اهتمام محمد عاصمی با ترجمه فارسی آن طبع شد.

ارنست هولتزر در سال ۱۸۶۳ به ایران آمد و قریب به بیست سال در ایران اقامت کرد. بنابراین عکسهای گرفته شده توسط او در مدت بیست سال تهیه شده است. فرزندش گفته است تعداد شیشه های عکس برداری او از ایران سه هزار و در اندازه های مختلف بوده است.

عکس: کلمه عکس در زبان و ادبیات فارسی استعمال دراز دارد و معانی مختلف و از جمله در معنی افتادن تصویر اشیاء در آینه و آب و نظایر آنها به کار رفته است و از شواهد آن این ابیات است:

خدای از بخارش سپهر آفرید
ز عکسش ستاره پدید آورید
(اسدی)

زان می که در شب از عکس جامش
هر دم برآید ستاره بام
(فرخی)

عکس شکوفه ز شاخ بر لب آب اوفتاد
راست چو قوس قزح بر گذرکهکشان
(خاقانی)

عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عارف از خنده می در طمع خام افتاد
(حافظ)

در لغتنامه دهخدا شواهد زیادی در این معنی از نظم و نثر آورده شده است. علاقه مندان به آنجا بنگرند. اینکه عمل عکس برداری را از آغاز به "عکس انداختن" عنوان کرده اند، به جهت صدایی است که از "فلاش" خارج می شده. اما "عکس برداشتن" ظاهرا به ملاحظه برداشتن درپوشی بوده که بر روی دستگاه عکاسی می گذاشتند و چون آن را بر می داشتند، عکس شخص یا شیء بر شیشه می افتاد.

عکاس: موقعی که فن عکاسی به ایران وارد شد، ایرانیان کلمه "عکس" را که اصطلاح مرسوم و سنتی هنرمندان گذشته برای منعکس شدن صورت اشیا در آیینه و آب و بعضی از فلزات بود، به کار بردند. ایرانیانی که از اواخر قرن نوزدهم برای تجارت و سیاحت به بلاد فرنگ و عثمانی و هند و قفقاز می رفتند و به یادگار عکس می انداختند، اصطلاح "عکس" را به جای فتوگرافی پذیرفته بودند و استعمال می کردند. وصف عکاسی در شعر فارسی هم وارد شده است و از جمله یکی قطعه ای است از ادیب الممالک فراهانی که در ربیع الاول ۱۳۳۰ سروده شده است:

ای عقل "دوربین" تو در اولین ظهور
بر کرسی ثبوت حقایق فکنده نور
"تاریکخانه " ای ز می از عکس چهره ات
روشن چنان که صبح بهشت از جمال حور
ایجاد بر "سه پایه" گذارد پی وجود
حسن بدیع و عشق زکی، عقل بی قصور
این هر سه پایه را به تو "ظاهر" کند مثال
تو مظهری و غیر تو را از تو شد ظهور...
شد سینه ام چو "شیشه حساس" کاندر او
عشق تو جا گرفته چو مهر تو در صدور
از دیده تافت نور جمالت درون دل
چون پرتوی که از "عدسی"ها کند عبور

دیگر قسمتی است از منظومه محمدحسین سیفی قزوینی(عماد الکتاب) خوشنویس مشهور:

رابعا از علوم عکاسی
که گذارند شیشه بر "شاسی"
بی خبر نیستم من از کم و بیش
بلکه میزان کنمش بی تشویش
آن زمانی که "کلدیون" تر بود
زحمت کارهاش برتر بود
حال از فرنگ چون بی تشویش
می رسد "کلدیون" خشک از پیش
هم دوای دگر ثبوت و ظهور
با مقوا طلا و نقره و نور
کاغذ مات و طلق و آلبومین
می بسازند فیلم به ژلاتین
دوربینهای کوچک بغلی
از فرنگ آورند بی دغلی
دوربین بزرگ از دو کره
سه و پنج است و بیست و چار گره
هم گرآورد و هم لیتگرافی
می شود خارج از فتوگرافی
هر که باشد به این علوم دقیق
می کند صدق قول من تصدیق

اهمیت عکاسی در دوره ناصرالدین شاه و عکاسی شاهانه:

ظاهرا نخستین دستگاه عکاسی که به ایران آورده شد، از آن ناصرالدین شاه بود. شاه که خود به این هنر بسیار علاقه مند شده بود، آن را یکی از وسایل تفنن و سرگرمی خود قرار داده بود. بسیاری از عکسهایی که او انداخته، هم اکنون درمیان آلبومهای بیوتات سلطنتی موجود است و ذیل بسیاری از آنها یاداشتهایی به خط او دیده می شود. بعضی از همین عکسهاست که دکتر ژان باپ تیست فوریه (Feuerier) در کتاب "سه سال در دربار ایران" به چاپ رسانیده. شاه اگرچه گاهی از این تفنن دست برمی داشت، بازبدان رو می آورد. اعتمادالسلطنه ذیل وقایع ۴شوال ۱۳۰۶ می نویسد: "شاه چند روز است عکاسی می فرمایند. عزیزخان خواجه هم شاگردشان است. مدتی است ترک کرده بودند، باز شروع کردند."

عکس حرم:

یکی از مسائل اجتماعی در تاریخ عکس، عکسبرداری از زنان بود به علت نامحرم بدون آنان بر مرد عکاس، عکس برداشتن از زنان تقریبا محال بود؛ به همین جهت است که ناصرالدین شاه شخصا عکس زنان حرم خود را برمی داشت و ذیل اغلب قطعات عکس زنان حرمسرا که در مجموعه عکسهای او (بیوتات) موجود است، به خط خود قید کرده است که این عکسها را شخصا انداخته ام. می توان گفت که این عکسها، قدیمی ترین عکسهایی است که از چهره زنان ایرانی دردست داریم. میرزا قهرمان امین لشکر در یادداشتهای زندگی خود ذیل دوشبنه ۷ جمادی الاولی ۱۳۰۷ از قول هما خانم نوشته است: "پریروز که مجلس شیرینی خوران آقای عزیزالسلطان در اندرون بودم، اعلیحضرت همایونی چند مشت پول میان زنها ریختند. آنها که روی هم می ریختند برای پول، در آن حالت قبله عالم عکس آنها را می انداختند."

عکس زندانیان:

از عکسهای کار محمدحسن قاجار (عکاسخانه مبارکه نظامی) سه قطعه عکس است که از حاجی محمدعلی محلاتی (مشهور به سیاح) و میرزا عبدالله حکیم قائنی و حاجی میرزا احمد کرمانی به دستور ناصرالدین شاه برداشته (۱۳۰۸ق) و ناصرالدین شاه برزیر آنها یادداشتی به تاریخ رمضان همان سال نوشته است.

حاجی سیاح در خاطرات خود قضیه عکس برداری را چنین یادداشت کرده: "نایب عبدالله آمده، گفت: حاضر باش شاه امر کرده عکاس آمده عکست را بردارد. گفتم حاضرم. چون رسم ناصرالدین شاه این است که هرکس را می کشد، اول عکس او را برمی دارند. عکاس آمده بود. فراشی آمد زنجیرم را باز کرد و مرا به گردن گرفته، لعن به ظالم کنان از برابر نایب السلطنه به اطاقی گذاشته، روی صندلی نشانید. زنجیر شکاری به گردن و کندشکاری به پا زده عکس برداشتند..."۱۱

عکاس هر سه محبوس را در صحنه ای نشان می دهد که دارای "استودیوسازی" است: جای گلدان، نرده و دورنمای باغ.

از این محبوسین در زندان قزوین هم عکسبرداری می شود. این بار عکاس چنان که حاجی سیاح می گوید، روسی صحبت می کرد: "فردای آن روز آمده، گفتند: لباسها را بپوشید، می خواهند عکس بردارند. عکاسی که آمده بود روسی بود به زبان روسی گفت ای خدای من! من دنبال حرف او را گرفته به روسی گفتم یا ما را خلاص کن یا مرگ بده. او متحیر شده گفت: چه تقصیر کرده اید که به این عذاب الیم گرفتار شده اید؟ گفتم تقصیری که به ما نسبت می دهند این است که می گویند اینها قانون و تعیین تکلیف خواسته اند...

عکاسباشی و عکاسخانه:

شدت علاقه ناصرالدین شاه به این هنر موجب شد که منصب عکاسباشی در دربار به وجود آمد. تفصیلش را اعتمادالسلطنه "در مرآت البلدان ناصری" چنین گفته است: "... آقارضا پیشخدمت خاصه که امروز آجودان مخصوص حضور همایون و خازن مصرف جیب مبارک اعلیحضرت شاهنشاهی و محل وثوق و اعتماد ذات کامل الصفات خسروانی و از خانه زادان حقیقی و تربیت یافتگان این دولت قوی شوکت است، به آموختن این علم شریف برحسب امر همایون مامور گشت. چندی برنیامد که از یمن توجهات ملوکانه درین علم تکمیل یافت و شناسایی کامل حاصل نمود. خاطر مبارک خسروانی از این معنی خرسند گشته،مشارالیه را به عواطف ملوکانه مفتخر ساخته..."

اعتمادالسلطنه در "المآثر و الاثار" هم نام آقارضا را ذیل عکاسها می آورد. به جز او نام میرزا حسنعلی را هم آورده است. این شخص هموست که ذیل عکسهای موجود در بیوتات "عمل خانه زاد حسنعلی" رقم زده و خوش خط بود.این دو تن علی الظاهر نخستین عکاسانی بودند که رسما در دربار به عکس انداختن پرداختند و نمونه کارهای هر دو در آلبومهای کتابخانه سلطنتی (بیوتات) دیده می شود.

ناصرالدین شاه چندان به عکاسی علاقه پیدا کرده بود که قسمتی از ابنیه سلطنتی در کاخ گلستان او به "عکاسخانه" مشهور بود. اعتمادالسلطنه در "مرآت البلدان ناصری" و هم در "روزنامه خاطرات" خود به این علاقه پادشاه اشاراتی دارد. "مرآت البلدان" نوشته است: چون خاطر خطیر همایون به رواج و ترقی این علم تعلق گرفت و ذات ملکوتی صفات شاهنشاهی بر این علم اطلاع تمام یافت، بر آن شدند که یکی از چاکران دربار حضرت شاهنشاهی و خاصان خلوت همایون نیز در این فن مهارتی تمام یابد که سفرا و حضرا به موجب امر قدر ملوکانه آشنا و غریبه و ابنیه و آثار قدیم را عکس بردارد و خاطر مبارک همایون را در اوقات فراغت بدان مشغول سازد... و از برای انتشار این علم و وسعت در این عمل یکی از عمارات مخصوص پادشاهی را مخصوصا عکاسخانه مبارکه فرموده که گاهی که از کارها فراغت حاصل فرمودند برای تماشا و ترقی این عمل به آنجا تشریف می بردند و در اسفار بزرگ مثل سفر خراسان و مازندران و کربلای معلی عکس جمیع اماکن و ابنیه قدیم و آثار بعیده را عکس برداشته مرقع (مقصودش آلبوم است) ساخته، به حضور مبارک تقدیم می نمودند که الان هم در حضور همایون است. 

علاقه ناصرالدین شاه به این صنعت موجب شد که دیگران هم از مراسم مهم عکس می گرفتند و برای شاه می فرستادند. اعتمادالسلطنه در خاطرات خود می نویسد: ۲۳ شعبان ۱۲۹۹ نصرت الدوله از طرف ناصرالدوله پدر خود پیشکش فرستاده بود و یک عکس ناصرالدوله هم فرستاده بود که مجموعه ای در دست داشت و در میان آن پول بود. بسیار خندیدم که هیچ باقباحت تر از این عکس نمی شد؛یعنی این پول که در دست دارد، پیشکش حضور است! 

البته باید دانست به علت علاقه ناصرالدین شاه بود که در مدرسه دارالفنون قسمتی به عمل عکس اندازی اختصاص یافت. ذیل بعضی از عکسهای موجود از آن اوقات رقم  اداره عکاسخانه مبارکه ،  عکاسخانه مدرسه دارالفنون  هست که نشانی است از دو مرکز مختلف عکسبرداری یکی از آنها منحصرا برای دربار بود و دیگری برای امور دولتی. همچنین سمت عکاس در چند اداره دولتی وجود داشت و نام عکاسهای دولتی آن روزگار در سالنامه های مملکتی ثبت و ضبط می شد. درسالنامه ای که همراه "المآثر و الآثار" در چهلمین سال سلطنت شاه چاپ شده، نام میرزا بزرگ دوا ساز و عکاس توپخانه در وزارت جنگ و منوچهرخان عکاسباشی دستگاه ولایتعهد در تبریز آمده است. بعضی ازشاهزاده ها هم به عکاسی علاقه مند بودند؛ مانند سلطان محمد میرزا فرزند عمادالدوله و محمد علی میرزا اعتضاد السلطنه (محمد علی شاه بعدی).

رساله های عکاسی

ظاهرا قدیم ترین رساله ای که در بیان هنر عکاسی و دستورهای ظهور عکس و نسخه های آن می شناسیم،رساله ای است تالیف محمد کاظم بن احمد محلاتی و به دستور ناصرالدین شاه در یک مقدمه و سه باب و یک خاتمه که نسخه ای از آن به خط مولف و مورخ ۱۲۸۰ قمری در کتابخانه مدرسه سپهسالار (ناصری) موجود است و نسخه دیگر رساله در مجموعه اعتمادالدوله (همدان) و کتابخانه ملی موجود است. نام بعض از رساله هایی که اختصاص به عکاسی و قواعد آن دارد، به شرح زیر است:

— رساله علی بخش میرزا که برای ناصرالدین شاه نوشته است و نسخه ای از آن در کتابخانه ظاهریه دمشق موجود است.
— رساله احمد که برای ناصرالدین شاه نوشته و نسخه اش در کتابخانه ملی تهران موجود است.
— رساله فن عکاسی که توسط آنتوان خان (۱۲۹۵ ق) برای مظفرالدین شاه به هنگام ولیعهدی او در تبریز ترجمه شده و نسخه اش در کتابخانه ملی موجود است.
— شمه ای حدود دو صفحه در مرآت البلدان ناصری در باره عمل عکسبرداری و تاریخچه و قواعد آن آمده است.
— رساله قواعد عکس و تلگراف که مولفش حسن بن علیرضا لاهیجی نجفی است و به نام محمدتقی میرزا رکن الدوله فرمانفرمای خراسان و حاجی مهدی قلی خان سهام الملک در سه ظلمت و چهارده نور و یک مرآت درسال ۱۲۹۸ قمری تالیف کرده است.
— رساله ای که محمود در هجده فصل از زبان فرانسه ترجمه کرده (۱۳۰۱ ق) و نسخه اش در کتابخانه ملی موجود است.
— رساله ای که نواب محسن میرزا برای میرزا اسماعیل آجودان باشی توپخانه تالیف کرده (۱۳۱۳ ق) و نسخه اش در کتابخانه ملی ملک دیده شد.
— رساله ای در فن عکاسی نوشته شده و در کتابخانه مدرسه سپهسالار ناصری" موجود است. این رساله در ۷۴ ورق و آغازش تفصیل دواهای عکس است.
— نسخه هایی مربوط به دواهای عکاسی و طرز ظهور عکس در یادداشتهایی به خط ناصرالدین شاه دیده می شود.
— رساله مجموعه الصنایع که در حرف و صنایع مختلف، در هندوستان چاپ شده و (نسخه های خطی آن موجود است) در انتهای کتاب فصلی به هنر عکاسی اختصاص یافته است.

عبدالله قاجار عکاس مشهور

مشهورترین عکاس در تاریخ عکاسی ایران عبدالله قاجار (مستوفی در ۱۳۲۶ ق) است. کارهای او همه دیدنی، دقیق و تاریخی است. بر عکسهای رجال و مناظر که انداخته، نامش آمده و ذیل اغلب آنها عنوان و منصبش ضبط شده است، از این قبیل:  عکاس مخصوص اعلیحضرت شاهنشاهی خانه زاد عبدالله قاجار، دارالخلافه ناصری ،  عکاسخانه مدرسه مبارکه دارالفنون، عبدالله قاجار . آلبومها و عکسهای زیادی از کارهای او در کتابخانه سلطنتی و خانواده ها موجود است. بهترین اطلاع از احوال او در نوشته ای از خود اوست (مورخ ۱۳۱۴ قمری) که در ذیل نقل می شود و خوشبختانه آقای اقبال یغمایی این نوشته را در مقاله خوبی تحت عنوان "آغاز عکاسی و کلیشه سازی در ایران" طبع کرده است.

 این بنده عبدالله قاجار، عکاس مخصوص شاه شهید، ناصرالدین شاه —- نورالله مضجعه—- در وزارت علوم مرحوم شاهزاده اعتضادالسلطنه از مدرسه مبارکه دارالفنون با همراهی و تشویق جناب جلالت مآب اجل اکرم آقای معیرالممالک دام اقباله العالی به فرنگ رفت. تقریبا یک سال و نیم در پاریس مشغول علم عکاسی و رتوشه عکس شده و چون مدرسه اعمال عکاسی در آنجا به طور کامل فراهم نبود، رفقا و آشنایان چنین مصلحت دیدند که به وینه روم و سفارشنامه هم به لوکارد—- عکاس اعلیحضرت امپراتور اطریش و نایب اول مجلس عکاسی وین—- نوشتند. از آنجا که اذن داشتم دو سه سال در اروپا بمانم، و به وینه رفتم و سفارشنامه را به لوکارد دادم و مشارالیه پس از بذل ملاطفت زیاد، مرا به مدرسه دارالفنون سالزبورگ که مجموع اعمال عکاسی در آنجا تحصیل می شود، فرستاد و سفارشنامه ای هم به معلم عکاسی که در آن وقت پروفسور جوردا بود، مرقوم نمود... سه سال اجیر و مشغول کار و تحصیل شدم،... 

عبدالله قاجار فرزند جهانگیر میرزا حدود سال ۱۲۶۶ قمری متولد شد و پس از اینکه از اروپا برگشت، به اداره امور عکاسی دارالفنون منصوب شد. در سالنامه ای که اعتمادالسلطنه به پیوست الماثر و الآثار چاپ کرده، آمده است که عبدالله قاجار در سال ۱۳۰۶ قمری مدیر عکاسخانه دارالفنون بود و سه نفر (شاگرد عکاس) با او کار می کردند.

بعد در عهد مظفرالدین شاه سمت ریاست  مطبعه شاهنشاهی  یافت. نامش به صورت  رقم  در پایان عده ای از کتابهایی که در آن مطبعه طبع شده، آمده است. در مطبعه عبدالله خان کتاب هم چاپ می شد. از جمله در پایان کتاب  محسنیه  (رباعیات محسن میرزای شمس الشعرا) چاپ تهران (۱۳۱۲ ق) آمده است: مطبعه نواب و الاشاهزاده عبدالله میرزا عکاس مخصوص، مدیر کارخانه آمیرزا حسین طهرانی.  عبدالله میرزا در سفر اول مظفرالدین شاه (۱۳۱۷ قمری) از همراهان بود. نام خانوادگی جمعی از اخلافش جهانبانی است. مغازه عکاسی عبدالله قاجار در بالاخانه ای جنب دارالفنون بود.

از شاگردان عکاسخانه عبدالله قاجار سه نفر عکاس مشهور شدند: یکی "ایوانف" مشهور به روسی خان، دیگر "ماشاءالله خان" که نمونه ای از کارهای او در مجموعه عکسهای کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران موجود است و رقم مهرش  عکاسخانه بین الحرمین درب مسجد شاه ماشاءالله  است. و سومی  محمدجعفرخان خادم"است که اکنون هم عکاسخانه خادم توسط فرزندش اداره می شود.

آموزش عکاسی

در آغاز کشف و رواج این صنعت، عده ای از ایرانیان که به فرنگ می رفتند، عکاسی را در آن ممالک می آموختند؛ ولی تعلیم آن در ایران به تدریج مرسوم شد. در اوائل قرن چهاردهم هجری چون عکاسی صنعتی بود که همگانی نبود، فراگرفتن آن قابل توجه بود. فرصت الدوله شیرازی که خود نقاش بود، به آموختن هنر عکاسی پرداخت و آن را در دوران اقامت در تهران از عبدالله میرزا فراگرفت و در این باره گفته است:  باری در ایام توقف در طهران عبدالله میرزا قاجار عکاسباشی مرا گفت: کسی که نقاشی به اعلی درجه تکمیل کرده باشد، خوب است عکاسی هم بداند. اصرار در این صنعت نمود و صنعت عکاسی هم آموخت. چند دستگاه و ماشین خریدم. گاهی مشغول بودم، به طوری که آن را تکمیل کردم.  در آثار عجم که در حقیقت سفرنامه فارس اوست، ذیل "بیضا" در سال ۱۳۱۱ به مناسبت آنکه ملاباشی ناصرالشریعه در غوره دان عکسی برداشته بوده، نوشته است: "عکسی برروی شیشه برمی دارند و بعد از آن هرچه بخواهند بر روی کاغذ از آن شیشه انتقال می دهند، به طوری که اگر هزار تا صفحه بخواهند، میسر است برداشته شود و اگر مدتها آن شیشه بماند، نقصی برای آن نیست، و فقیر این علم عکاسی را قدری خوانده ام."

آموختن عکاسی از کارهای ممتاز و محل اعتنا بود تا آنجاکه بعض افراد آموزش دیده خود را "مهندس" می نامیدند و یکی از آنها سیدحکیم اشرفعلی رضوی ملقب به "ناصرالدوله" است که از اسمش برمی آید از ایرانیان هندی شده است. او مؤلف کتابی بود در ترجمه حال شخصی به نام امین الاخبار (سال ۱۲۷۴ تا ۱۳۱۳ ق) در آنجا اشرفعلی خود را "مهندس عکاس" نامیده است.۱۴

سوروگین و روسی خان

از آخرین عکاسان مراحل نخستین، نامی راکه نباید فراموش کرد، آنتوان سوروگین ارمنی است که به نام "آنتوان خان" شهرت داشت و بنا به گفته حسنعلی برهان در اتریش فن عکاسی را یاد گرفته بود. او تا حدود سال ۱۹۲۰م زنده بود. دکان عکاسی اش در خیابان علاءالدوله (فردوسی) در نزدیکی خانه ظهیرالدوله قرار داشت. در روز بمباران مجلس (سال ۱۳۲۶ق) که خانه ظهیرالدوله غارت شد، به مغازه او هم صدمه وارد آمد و قسمتی از مجموعه شیشه های عکس او درآن واقعه از میان رفت. پس از فوت او، زن و دخترش چند سالی مغازه را اداره می کردند ظاهرا آنتوان خان رساله ای در فن عکاسی در سال ۱۲۹۵ق برای مظفرالدین شاه تالیف کرد که در آن وقت در تبریز عکاسی می کرد.

دیگر از عکاسان همعصر آنتوان شخصی بود به نام (روسی خان) که عکاسی را نزد عبدالله قاجار فراگرفت و بعد خود در خیابان علاءالدوله عکاسخانه داشت. اسم او "ایوانف" بود، ولی به روسی خان مشهور شده بود. روسی خان در سال ۱۳۲۶ق سفری به روسیه رفت و در "ادسا" با شرکتی به نام "بومر" قرارداد بست که شیشه و کاغذ و مقوای عکاسی برایش بفرستند. روسی خان در سال ۱۳۳۰ ق بنا به گفته معیرالممالک پسرهای کامران میرزا نایب السلطنه را به اروپا رسانید و مراجعت کرد. بسیاری از عکسهای رجال دوره مشروطیت کار اوست. روسی خان پس از خلع محمدعلی شاه با او به اروپا رفت. مغازه عکاسی او تا سال ۱۲۹۹ شمسی توسط مهدی خان مصورالملک دایر بود. یکی از خاطرات عکاسی روسی خان مطلبی است که حاجی میرزایحیی دولت آبادی به این شرح نقل کرده است: [عباس آقای تبریزی] قاتل امین السلطان روزی می رود به عکاسخانه میرزای عکاس و عکس برمی دارد و به روسی خان شاگرد عبدالله میرزا می گوید: این عکس را ارزان نفروش؛ زیرا طالب زیاد خواهد داشت! ۱۶

عکاسان ولایات

در ولایات ایران عکاسانی بوده اند که متاسفانه از نام و کار آنان اطلاع درستی نداریم. تنها راه دست یافتن به نام و تاریخ ورود عکاسی به ولایات جمع آوری عکسهای قدیم موجود در شهرها و همچنین نام عکاسان آنجا از افواه مطلعان است. خوشبختانه درباره یکی از عکاسان پرکار و نامور شیراز که به میرزاحسن عکاس معروف و از مردم کازرون بود، مقاله ای ممتع به قلم کرامت رعنا حسینی انتشار یافت و معلوم شد این شخص که با تخلص "کاتب" شعر می گفته، خانه اش محل عکاسخانه او بوده است. آن خانه تا همین سالهای اخیر پا بر جای و بر دیوار اتاقهای آنجا، بقایای عکسهایی از کارهای او آویخته بود. این عکاس که فن عکاسی را در هندوستان آموخته بود، در سال ۱۳۱۲ قمری به بوشهر و شیراز آمد و به شغل عکاسی پرداخت.

از عکاسهای قدیم شیراز نام سه تن را که جزو آزادیخواهان و دمکراتهای شیراز بودند، آقای فراشبندی ضبط کرده: میرزالطف الله عکاس، میرزامحمدرحیم عکاسباشی کازرونی، میرزافتح الله عکاسباشی.۱۷

یکی از عکاسان شیراز میرزاحبیب الله عکاس شیرازی بود که عکس قبر حافظ از کارهای او در مجله ایرانشهر به چاپ رسیده است.

از عکاسان معروف تبریز یکی یعقوب بود که رقمش "عکاسخانه مبارکه که سرکاری عمل عکاسباشی یعقوب خانه زاد" قید شده. عکاس دیگری که در دستگاه مظفرالدین میرزا بود و نامش در "المآثر والآثار" آمده، منوچهرخان عکاسباشی است. عکاس دیگری که ممکن است در تبریز بوده (و شاید هم تهران) اصلان ارمنی است که مجموعه ای از عکسهای کار او در دست است. عکاس دیگری که در عهد محمدعلی شاه و احمدشاه در تبریز شهرت داشت، یوسف یانس است.

از همدان هم نشانه ای باقی مانده است و آن حدود یک صد شیشه عکس است که آقای دکتر تقی رضوی در اختیار داشت و آنها را برای کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد گرفتم و اینک در آن کتابخانه مضبوط است. این عکاس نامش "عبدالباقی مبرقع" بوده. در میان عکسهای خانوادگی افشار یزد و قطعه عکسی یافته ام که عکاسی محلی به نام "میرزاحسینعلی عکاس یزدی" موقع عکس انداختن نام خود را پیش پای اشخاص می نهاده و عکس برمی داشته است، به منظور آنکه نامش در عکس بماند.

یکی از کسانی که در اصفهان عکاسی می کرد، میرزارضاخان بنان الملک عکاس ظل السلطان بود. دو نفر از عکاسان اصفهان به نامهای عبدالخالق خان و میرزامهدی خان بودند.

عکاسی در کرمان بود به نام میرزامحمدخان کرمانی، نمونه ای از کار او کپی عکس محمد اسماعیل خان وکیل الملک نوری حاکم کرمان است که تاریخ ۱۳۲۶ قمری دارد و در کتاب "سایکس" انگلیسی به چاپ رسیده است.

نام یکی از عکاسان رشت میرزامهدی خان را در نوشته ای از کریم کشاورز می یابیم: "حسین و حسن کسمایی در تفلیس همراه میرزامهدی خان معروف به عکاس [دائی مادر کریم کشاورز] بودند و عکاسی آموختند و میرزامهدی خان در رشت عکاسی داشت و تنها عکاس آنجا بود." ۱۸

عکاس دیگری هم در رشت بود، به نام "چابلیک".

عکاسان دیگر

از عکاسان دیگری که به نامشان در مآخذ برخورده ام، نامهای زیر را نقل می کنم: "میرزاآقای عکاس". تمجید السلطان (حاجی میرزا سیداحمد تفرشی) نوشته است به دست صنیع حضرت کشته شد که چرا از او عکس برداشته بود!۱۹ "عبدالحسین خان عکاس". او گراورسازی هم می کرد. "میرزاعبدالباقی خان" عکاسباشی که در مدرسه صنایع مستظرفه کمال الملک تدریس علم عکاسی می کرد. "علی خان حاکم" سالها در شهرهای آذربایجان حکومت می کرد. او به عکاسی علاقه بسیار داشت و عکسهای زیاد از رجال و مناظر گرفته و در آلبومهایی با شرح و وصف گنجانیده است. میرزااحمد عکاس صنیع السلطنه، میرزاجعفرخان عکاسباشی مظفرالدین شاه، عبدالباقی عکاس، میرزاحسن عکاس، عکاسخانه شرف در تهران به مدیریت محمود رمضانی، میرزاحبیب الله خان عکاسباشی، عبدالخالق خان عکاس، خانبابا حسینی، ابراهیم خان بن احمدخان صنیع السلطنه عکاس باشی، میرزا فرج الله عباداف، میرزاعکاس باشی آستان قدس، میرزاحسن عکاس، حشمت الممالک، شمس سیدمحمدحسین، میرزامهدی خان، عکاس چابلیک.

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • ایرج افشار
  • نشر فرهنگ ایران
  • 1368
  • اول
  • رحلی خشتی روکشدار
  • گالینگور
  • 416
  • گلاسه 200 گرم
  • فارسی
  • رنگی
  • عباس مستوفی الممالکی
  • مصور
  • ایران
  • در حد آکبند

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود