کتاب «تمثیلات» حاوی شش نمایشنامه و یک داستان به قرار زیر میباشد: «حکایت ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر» «حکایت خرس قولدورباسان» یا «دزدافکن» «حکایت موسیو ژوردان حکیم نباتات و مستعلی شاه مشهور به به جادوگر» «حکایت وزیر خان لنکران» یا «سراب» «حکایت مرد خسیس» یا «حاجی قره» «حکایت وکلای مرافعه تبریز» داستان «یوسف شاه سراج» یا «ستارگان فریب خورده» آخوندزاده اولین سازندهٔ قالبهای امروزی نمایش در مشرق زمین است. او همچنین جزو نخستین کسانی است که به موضوع زن و مشکلات زنان ایرانی در آثارش میپردازد. هرچند او در نمایشنامههایش به مساله آزادی و مشکلات زنان میپردازد اما راه حلی برای نجات آنان ارائه نمیکند.
سرگذشت وزیرخان لنکران کیفیت تمثیل عجیب در چهار مجلس بیان شده به اتمام می رسد. پنجاه سال قبل ازین، کنار دریای خزر در شهر لنکران، خانه میرزا حبیب وزیر واقع می شود. وزیر در اطاق دم اندرون نشسته، و حاجی صالح پیش روی او ایستاده است...
میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) نمایشنامهنویس آزادیخواه آذربایجانی ایرانیتبار دورهٔ قاجار بود. او را از پیشگامان جنبش ترقیخواهی و ناسیونالیسم ایرانی میدانند.
اندیشههای او بر اندیشمندان جنبش مشروطیت ایران از جمله میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان، طالبوف، میرزا آقا تبریزی و دیگران بسیار تاثیر گذاشت. آخوندزاده اولین سازنده قالبهای امروزی نمایش در مشرق زمین است.
او همچنین جزو نخستین کسانی است که به موضوع زن و مشکلات زنان ایرانی در آثارش میپردازد. تمایل به روشنگری، هجو سنت و ستایش از جلوههای تجدد از مضامین اصلی نمایشنامههای او بود. میرزا فتحعلی آخوندزاده از اولین ادیبان و نقادان اجتماعی به شیوه علمی بود.
او در «رساله قرتیکا» یا «سروشیه» نقدی بر قصیده سروش اصفهانی نوشت و می توان گفت اساس نقد نظام مند در ایران را شروع نمود. برخلاف عادات ادبی آن زمان وی مضمون و محتوا و تأثیرات اجتماع در نقد خود جای داد.
شیوه عمل آخوندزاده، بررسی سیر اندیشههای دینی در ظرف تاریخی و محک آنها به واسطهی تجربه و آزمون است که به پیشنهاد اصلاح دینی و پروتستانیسم منتهی میگردد. در این راه آخوندزاده تحت تأثیر ارنست رنان و باکل است.
اصلاح دینی و تفکیک آن از باقی بنیانهای جامعه از منظر آخوندزاده انتحار یا حذف دین نیست بلکه ارائهی قرائتی جدید از دینی است که بتواند خود را با روح زمانه و تحولات آن منطبق کند.
آخوندزاده با آگاهی از اندیشهی سیاسی مدرنیته، تناقض سیاست غربی و شریعت سنتی را مشخص میکند و جدایی آن دو را عنصری مهم ارزیابی میکند و با هر گونه تلفیق میان سنت و مدرنیته به مقابله بر میخیزد. از همین روی است که مادیت فلسفهی نوین را در برابر انگارههای متافیزیکی گذشته قرار میدهد.
آخوندزاده در برابر سیطرهی فرهنگ دینی – عربی، درصدد طرح ایدهی ملیتخواهی و ناسیونالیسم به واسطهی بازگشت به دورهی طلایی ایران باستان است. این رویکرد تاریخی در راستای هویت بخشی به جامعهای است که در مقابل پیشرفتهای ملل دیگر احساس فقر و حقارت میکند.
به هر تقدیر اندیشهها و برنامههای اصلاحی آخوندزاده تا سالها بعد تأثیر کامل و قابل توجهی بر مولفههای فرهنگی و سیاسی ایران نمیگذارد و گاه از اساس مردود شمرده و نادیده گرفته میشود. آخوندزاده در سال ۱۲۵۷ خورشیدی (۱۸۷۸ میلادی) در تفلیس در ۶۷ سالگی درگذشت.