کتاب "تاریخ جلفای اصفهان" حاصل تلاش۲۰ ساله "هاروتون دِرهوهانیان" برای نمایش سرگذشت واقعی ارمنیان در ۳۵۰ سال زندگی در دیار زاینده رود است.
محله جلفا اصفهان یک محله بسیار قدیمی در شهر اصفهان است که دارای بافتی قدیمی است و در این محله کلیساهای بسیار زیادی واقع شدهاند.
جلفا مرکز صنعتگران ارمنی است که حدود چهار قرن پیش شاه عباس صفوی آنان را برای رونق دادن به اوضاع اقتصادی اصفهان به این شهر آورد و با عزت و کرامت آنان را در کنار همشهریهای اصفهانی آن زمان پایتختنشین جای داد.
محله جلفا اصفهان یکی از محلههای ارمنینشین اصفهان بود که در همان سالهای نخست مهاجرت ارامنه به اصفهان برای زندگی آنان انتخاب شد، از جمله کوچههایی که ارامنه در آن اقامت داشتند میتوان به محلههای میدان بزرگ، میدان کوچک، چهارسوق، قاراکل، هاکوپجان، سنگتراشها، تبریزیها و ایروانیها اشاره کرد که امروزه تنها ۲ محله تبریزیها و ایروانیها ارمنینشین میباشند و سایر این محلهها مسلماننشین شدهاند.
کتاب "تاریخ جلفای اصفهان" نام کتابی است به قلم "هاروتون دِرهوهانیان" که در سال ۱۸۸۰ میلادی در اصفهان به طبع رسیده و در سال ۱۳۷۹ توسط لئون .گ.میناسیان و محمدعلی موسوی فریدنی به فارسی ترجمه شدهاست. مطالب این کتاب اطلاعات ارزشمندی درباره تاریخ ارامنه ایران در اختیار خواننده علاقهمند قرار میدهند.
هرسندی که گوشه یا نقطه کوری از تاریخ را باز نماید غنیمت است و انتشار آن رهنمودی است تا پژوهشگران را به کار آید.
کتاب "تاریخ جلفای اصفهان" مهمترین اثر تاریخی است که در جلفای اصفهان به رشته تحریر درآمدهاست و در سال ۱۸۸۲- ۱۸۸۱ در ۲ جلد در همانجا به چاپ رسیدهاست. مولف آن، طی ۲۰ سال کار مداوم چنانکه خود گوید از میان هزاران کاغذ و سند این کتاب ۲ جلدی را برآوردهاست.
این کتاب شامل حوادث تلخ و وقایع خوش یک قوم در گوشه جنوب غربی اصفهان و شرح شادمانیهای بزرگ و ثروت هنگفت این قصبه در زمان صفویان و فلاکت و تیرهروزیهای آنها بعد از زوال دولت صفویان است.
چنانکه از روایات سفرنامهنویسان عصر صفوی برمیآید و نیز داستانهایی از "هاروتون درهوهانیان" نقل میکند جلفا شاید یکی از ثروتمندترین قصبات جهان بوده باشد.
ارمنیان طی این چهارصد سال با دیگر هموطنان غیرارمنی میتوان گفت پیوسته در صلح در جلفا زیستهاند و به جز موارد نادر و وقایع خشنی را تاریخ به یاد ندارد.
در اعصار تلخ مثل دوران بعد از زندیه تا ظهور قاجاریه، دوران پادشاهان یک ماهه و ۶ ماهه، رنج و مشقت چنان زیاد است که این دوره را یکی از تاریکترین دورههای تاریخ ما کرده است. اگر بقیه محلات اصفهان هم مورخی چون هاروتون داشتند شاید آنها هم از ستم این خوانین و ستمگرانی چون حاجهاشمخان لنبانی حکایتها مینوشتند تا خواننده گمان نبرد وضع محلات دیگر بهتر از جلفا بوده است.
مقاطعی در تاریخ اصفهان هست که وضع جلفا بسیار بهتر از شهر است مانند فتنه افغان که شهر از گرسنگی مُرد و جلفا نسبت به شهر کمتر آسیب دید.
از آن همه رنج که ارمنیان طی سالیان چشیدند و کشیدند دیگر چیزی به جای نمانده و به فراموشی سپرده شدهاست و اینکه ارمنیان و غیرارمنیان مثل برادران در جوار یکدیگر زندگی میکنند و برای سربلندی ایران و مردم غیور آن میکوشند.
ایرانیان با بیگانگان و افراد غیرمومن به مذهب رسمی خود، نسبت به سایر ملل بد تا نکردهاند و آنها را با چشم اغماض و تسامح نگریستهاند.
یهودیانی که در اروپا قتل عام شدن صدها سال است در ایران وطن خودشان آسوده زندگی کردهاند، همینطور مسیحیان و زرتشتیان، اما ارمنیان به خصوص مورد مهر هموطنان خود هستند زیرا این قوم نجیب و زحمتکش و آزاده طی سالیان طوری رفتار کردند که سزاوار این محبتند.
- ارمنیهای اصفهان گروهی از مردم ارمنیتبار جلفا قدیم (جوغا) هستند که پس از کوچ بزرگ از جلفا یعنی در سال ۱۶۰۵ به دستور شاه عباس اول به اصفهان آورده شده و در آنجا ساکن شدند. شمارِ ارمنیان در ایران در حدودِ ۱۲۰٬۰۰۰ نفر میباشد و بخشِ قابلِ توجهی از آنها پس از تهران در اصفهان ساکن هستند.
- خاستگاه
- ارمنیان از دیدگاه نژادی آمیزهای از مردمان قفقازی هوری و اورارتویی با مردمان هند واروپایی هستند. هوریان و اورارتوییان خویشاوند گرجیها و چچنهای امروزی بودند. اما فریژیهای تراکی، زبان هندواروپایی ارمنی را با خود به قفقاز آوردند. امروزه شمار ارمنیزبانان جهان پیرامون هشت میلیون نفر تخمین زده میشود.
تاریخچه
-
بانوی ارمنی ساکن اصفهان (۱۸۵۰)
دختری ارمنی ساکن اصفهان (۱۸۹۶)
- در سال ۹۹۹ قمری، به موجب پیمان منعقده میان نمایندگان شاه عباس صفوی و سلطان مراد سوم خلیفه عثمانی، تبریز، ارمنستان، شکی، شروان، گرجستان و قرهباغ تحت سیطره دولت عثمانی درآمد.
- در سال ۱۰۱۳ قمری با شروع دوبارهٔ جنگهای ایران و عثمانی و قرار گرفتن جلفای قدیم (جوغا) در مسیر این لشکرکشیها، شاه عباس تصمیم گرفت به دلیل ناتوانی نظامی در جنگ با عثمانی از سیاست عقبنشینی به همراه انتقال جمعیت بومی منطقه به داخل ایران استفاده کند. به این منظور فرمان داد تا اهالی ایالتهای مختلف ارمنستان از جمله جلفاییان را به ایران منتقل سازند.[۲]
- داوریژِتسی میگوید به اهالی جلفا سه روز مهلت داده شد تا شهر را تخلیه کنند و چنانچه پس از سه روز کسی در شهر باقی میماند به قتل میرسید و خانوادهٔ وی اسیر و دارایی اش مصادره میشد. پس از اجرای فرمان شاه مبنی بر تخلیهٔ شهر، طهماسب قلیبیگ به دستور شاه عباس مأمور آتش زدن تمامی ساختمانهای جلفا شد. وی فوراً با سپاهیانی به جلفا بازگشت و همه جا را به تلی از خاک مبدل ساخت. کوچ داده شدگان رانده از وطن تحت سرپرستی الیاس سلطان پس از عبور از گذرگاههای دشوار کوهستانی، زمستان ۱۶۰۴ میلادی را در شهرهای طارم، خلخال، اهر و مشکینشهر بهطور موقت اقامت کردند و با فرارسیدن بهار، ابوتراب بیگ مأمور شد تا آنان را به اصفهان برساند و در آنجا شهرنشینان را در داخل شهر و کشاورزان و روستاییان را در حومهٔ اصفهان اسکان دهد
- طبق فرمان شاه عباس ارمنیان «جلفای قدیم» (نخجوان کنونی) به اصفهان کوچانده و ابتدا در شمسآباد اصفهان سکنی گزیدند و به مرور زمان نو جلفا (جلفای اصفهان) را بنا نهادند.
کلیساها
ارمنیان از بدو ورود شروع به ساختن محل زندگی کردند و در وهلهٔ اول کلیساها را بنا کردند. ارامنه مردمانی بودند که دین برایشان اهمیت بسیاری داشت. پس این باعث میشد که محلی برای دعا و راز و نیاز با خدای خود داشته باشند. اولین آنها کلیسای وانک بود و پس از آن کلیساهای بیت لَحِم و کلیسای سِرکیس نیز به آنها افزوده شدند.
-
نقاشیهای دیواری در فضای داخلی کلیسا
زندگی
آداب و رسوم
از بارزترین آداب عید نزد مسیحیان ایرانی، تزیین درخت کاج است که نماد سرسبزی و برکت در زندگی بوده و در چهارفصل سبز است و هم بهدلیل شکل مثلثی درخت، یادآور تثلیث است و از سده ۱۷ میلادی در اروپا و سپس همه دنیا مسیحیت مرسوم شدهاست.
محلّه و میدان جُلفا
- از نخستین روزهای تکوین شهرک ارمنینشین جُلفا، پنج محله به نامهای میدان بزرگ، میدان کوچک، هاکوپجان، چهارسوق قارا کل تشکیل دهنده این شهرک نوبنیادِ عصر شاه عباس بودهاست و ساکنین آنها را جلفاییان آذربایجان تشکیل میدادند.
- در دوران سلطنت شاه عباس دوم بر وسعت آن اضافه شد. محله زرتشتیان که در نزدیک جلفا و بدان پیوسته بود، به ارامنه تحویل داده شد و چون شغل اغلب مهاجرین جدید حجاری بود و به همین دلیل این محله به نام سنگتراشان نامیده شد که هنوز هم به همین نام است.
- به دنبال این توسعه شهری، دو محله دیگر یعنی کوی ایروانیها (ایروان) و محله تبریزیها که ساکنین آنها از این دو شهر آمده بودند به وجود آمد. محلات جدید در جنوب و جنوب غربی جلفای قدیم شکل گرفت و آنجا را جلفای نو گفتند و بعدها این اسم به همه جُلفا اطلاق گردید.
- میدان تاریخی این بافت که به میدان جُلفا مشهور است، مشرف بر سه کلیسای مهم ارامنه است.
جشنها و مراسم
- در محله جلفای اصفهان همزمان با سایر کشورهای جهان ایام دوازده روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر آغاز و تا ۶ ژانویه ادامه مییابد. جشن کریسمس در اصفهان در روز ۲۵ دسامبر در «کلیسای جامع وانک» و محله جلفا برگزار میشود. در روزهای کریسمس محله ارامنه و جلفای اصفهان با کاجهای تزیین شده حال و هوای ویژهای به خود میگیرد.
- ورزش
- مجموعه ورزشی آیلین ملکیان ویژه مادر و کودک روز سهشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ در منطقه ارمنینشین جلفا اصفهان با مساحت ۱۴۰۰ مترمربع دارای ۲ باب سالن بدنسازی و اصلی به متراژ ۵۰۰ مترمربع در کوچه سنگتراشهای محله ارامنه شهر اصفهان به بهرهبرداری رسید. این مجموعه شامل دو سالن بدنسازی و یک سالن اصلی با مساحت ۵۰۰ متر مربع است، همچنین در خصوص سهولت دسترسی شهروندان راهروی ضلع شرقی این مجموعه همزمان با ساخت پروژه به صورت معماری سنتی بازسازی شده است. این مجموعه ورزشی به پاس افتخارآفرینیهای آیلین ملکیان بانوی ارمنی ساکن محله جلفا که از پیشکسوتان بسکتبال ایران است توسط مدیریت شهری اصفهان ساخته و نامگذاری شده است
آنچه هوهانیان را به نگارش تاریخ قصبه جلفا راند اوضاع نابسامانی بود که بعد از روزگار طلایی صفوی بر این شهرک ثروتمند و کلنی ارمنی نشین رفته بود. خود وی در ابتدای کتاب آورد«خانه های ویران و بی صاحب، خالی مانده از آنها که روزگاری در آن سراها می زیستند... احساسی را در من بیدار کرد تا وقایع دوران گذشته را به یاد آورم . اما در این باره مطالبی یا کتابی نیافتم ... گفتگو با سالخوردگان و جویا شدن از احوال گذشتگان برای من بسیار دل انگیز بود. چون سخنان ایشان را در هیچ تاریخی مضبوط نمی دیدم »(هوهانیان، 1379، مقدمه) پس مولف از منبعی به نام «تاریخ شفاهی» نیز سود جسته است. تا این که مولف به مناسبت شغل خود، به منابع ارزشمند و مکتوب کلیسای وانک دست یافت. «هر روز با شتاب از کارهای موظف روزانه خود را فارغ می کردم و دو سه ساعت باز یافته را در انبوه مکتوبات در هم ریخته و برهم انباشته در زیر گرد و غبار صرف تحقیق می کردم ... هر گاه فرصتی دست می داد از فرمان ها، کنداک ها، کتاب های خطی، نامه های خصوصی و نوشته های دیگر، مطالب تاریخی را استخراج می کردم تا آن جرأت را یافتم که دست به تألیف تاریخ جلفا بزنم» (همانجا)
کتاب در دو جلد تنظیم شده بود . جلد نخست تاریخ سیاسی و جلد دوم معرفی کلیساهای جلفا و خصوصاً کلیسای وانک و سپس شرحی از این شهرک می باشد.
در جلد نخست که خود شامل 68 فصل می شود، تاریخ ورود ارمنیان به ایران در زمان شاه عباس اول ذکر شده و همین طور با حوادث جلو آمده تا به زمان مولف می رسد. اهمیت تألیف به زمان هایی است که به حیات مولف نزدیک شده و یا این که توانسته است از منابع شفاهی آنها را کسب نماید. به عنوان نمونه جدال های چند ساله میان زندیان و قاجاریان و تأثیری که در فضای اصفهان گذاشته است، بسیار در این کتاب انعکاس دارد. شرح لشکر کشی ها و آمد و رفت سرداران و سپاه آنها و تأثیری که در خرابی اصفهان بر جای گذاشتند به حدی که به قول وی «جلفا که بر اثر لشکرکشی های پیاپی شاهان مستعجل، شکوهش کاستی گرفته بود، جلال و جبروت خود را به کلی از دست داد . مردان از میهن گریخته و در کشورهای دیگر سرگردان و ساکنان جلفا بیشتر از زنان بودند. بیشتر خانه های خالی مانده به دست مسلمان ها افتاد» (هوهانیان، 1379، ص 267) داده هایی که شاید در کتاب های تاریخی فارسی نیز بدین دقت به آنها پرداخته نشده است. او در پس زمینه حوادث سهمگین کشور، مصائب آن را بر جلفاییان بازگفته است. بنابر این اهمیت دیگر کتاب روشن شدن بخش های کور تاریخ ایران نیز می باشد. بجز این، تاریخ اوایل عصر قاجار و حکام اصفهان و نیز سلوک و روابط آنها با رعیت و بخصوص ارامنه در این کتاب انعکاس زیادی دارد و این کتاب در روشن شدن تاریخ مبهم و تاریک اصفهان در نیمه اول قاجار بسیار به پژوهشگر کمک می نماید. او از میان منابع مکتوبی که در اختیار داشت، با درج اشعار و مراثی مربوط به وقایع و حتی سنگ نوشته روی قبور و متن احکام و فرمان ها، سعی کرده است که نوشته خود را مستند نماید. جلد نخست کتاب که شامل وقایع سیاسی می گردد حدود 380 صفحه است.
در جلد دوم مولف به سراغ ابنیه و آثار جلفا رفته است. مطلبی که در متون اصفهان شناسی کمتر بدان ها پرداخته شده و از این جهت غنیمت است. خصوصاً بدین خاطر که وی در توصیف و تبیین تاریخچه هر بنا، سنگ نوشته ها و کتیبه های آنها را نیز درج کرده و در واقع شناسنامه بنا را آورده است. فصل ششم این جلد نیز «شرح جلفا و اوضاع آن» می باشد، که اطلاعات دست اول و خوبی راجع به این شهرک ارائه داده است. توصیف محلات، میدان ها، حمام ها و حتی قبرستان جلفا آمده است. در فصل بعد نیز اوضاع اقتصادی جلفا شرح داده شده است. جلد دوم کتاب در نه فصل و حدود 250 صفحه تنظیم شده است . این هر دو جلد در ترجمه آقای میناسیان و فریدنی در یک مجلد جمع شده و مجموعاً کتاب حدود 700 صفحه می باشد.
این کتاب در سال 1379 توسط نشر زنده رود و با مشارکت انتشارات نقش خورشید در اصفهان به چاپ رسیده است.