بینوایان (به فرانسوی: Les Misérables) یک رمان تاریخی فرانسوی نوشتهٔ ویکتور هوگو است که اولین بار در سال ۱۸۶۲ منتشر شد و بهعنوان یکی از بزرگترین رمانهای قرن ۱۹م شناخته میشود. رمان از آغاز شورش ژوئن در پاریسِ سال ۱۸۱۵ تا به ثمر رسیدن آن در سال ۱۸۳۲، زندگی شخصیتهای مختلف، بهویژه زندانی آزادشدهای به نام ژان والژان را روایت میکند.
این رمان با بررسی ماهیت قانون و بخشش، تاریخ فرانسه، معماری و طراحی شهریِ پاریس، سیاستها، فلسفه اخلاق، ضد اخلاقیات، قضاوتها، مذهب، نوع و ماهیت عشق را شرح میدهد. بینوایان از طریق فیلم، برنامههای تلویزیونی و تئاتر به اقبال عمومی فراوان دست یافت. فیلمهایی مثل بینوایان (موزیکال)، بینوایان (فیلم ۱۹۹۸) و بینوایان (فیلم ۲۰۱۲)،بینوایان (سریال 2018)از جملهٔ آثار هنری اقتباسی از این رمان هستند.
فرم رمان
آپتن سینکلر رمان را به عنوان «یکی از شش رمان برتر جهان» معرفی میکند. دربارهٔ بینوایان در مقدمه میگوید:[۱]
مدت زمان زیادی است که وجود دارد، به خاطر قانون و عرف، یک محکومیت اجتماعی که در مواجهه با تمدن یک جهنم مصنوعی بر روی زمین میسازد و پیچیدگیهای یک سرنوشت که با مرگ و میر انسانهای گره خوردهاست؛ مدت زیادی به خاطر سه مشکل عصر - تخریب مردان بر اثر فقر، تباهی زنان بر اثر گرسنگی و کوتاهی دوران کودکی بر اثر ضعف جسمانی و روحی- که حل نشدهاست. مدت زیاد به خاطر این که در مذهبها خفگیهای اجتماعی باید از بین برود. به عبارت دیگر، تا هنگامی فقر و جهل از زمین رخت برنبندد کتابهایی از این دست هرگز نمیتواند بیفایده باشد.
ویکتور هوگو در انتهای رمانش ساختار فراگیر کارش را توضیح میدهد:[۲]
این کتاب که خواننده پیش از این لحظه در کلیات و جزئیات از این سو به آن سو میرود… یک فرایند از شر به خیر، از بی عدالتی به عدالت، از بطلان به حقیقت، از شب به روز، از اشتها به وجدان، از فساد اداری به زندگی؛ از حیوانیت به وظیفه، از جهنم به بهشت، از هیچ به خدا. نقطه شروع: جسم، مقصد: روح. یک هیدر در آغاز، و یک فرشته در پایان.
رمان از زیر پی رَنگهای متفاوت تشکیل شدهاست، اما داستانِ اصلیِ قصه یک زندانیِ سابق و دَر بَندِ وسوسه های عمیق و پیچیده ای است به نامِ ژان والژان، کسی ک. در مسیرِ پر فراز و نَشیب و رنج بار اش می رَود تا نیرویِ نیکی را در عرصه ی نَبَرد اش بر صَدرِ زشتی و تَبَه بنشاند در حالی که چشم انداز گُذار اش از گذشته ی خود را ساده و سَهل نمیپندارد... رمان از پنج بخش تشکیل می شود و هر بخش به چندین کتاب تقسیم شده و هر کتاب به فصلهای متفاوت. در مجموع بینوایان از ۴۸ کتاب و ۳۶۵ بخش تشکیل شدهاست. هر فصل نسبتاً کوتاه، و عموماً از صفحات کمی تشکیل می شود. این رمان به عنوانِ یکی از بُلندترین رمانهای نوشته شده در تاریخ شناخته میشود.[۳] با تقریباً ۱۵۰۰ صفحه در ویرایش انگلیسی،[۴] و ۱۹۰۰ صفحه در ویرایش فرانسه و ۱۶۵۰ صفحه در ویرایش فارسی.[۵] هوگو جاه طلبیِ خود را برای ناشر ایتالیایی کتاب اینگونه توضیح میدهد:[۶]
در حالی که تفاوتی ندارد این کتاب توسطِ همه گان خوانده شود، چرا که برای همه معنایی خواهد داشت. در انگلستان به خوبیِ اسپانیا معنی میدهد، در ایتالیا به خوبیِ فرانسه، در آلمان به خوبیِ ایرلند، در بندرگاههای تجارتِ جان گُدازِ بَرده به همان خوبیِ امپراتوریهای شَرم سارِ دارای بَرده. مشکلاتِ اجتماعی فراتر از مرزهاست. زخمهای بشریت، زخمهایی که در بستر جهان اتفاق میافتد، در خطهای قرمز و آبیِ کشیده شده بر روی نقشه متوقف نمیشود. هر کجا که مردان در جهل و نومیدی هستند، هر کجا که زنان برای تکهای نان خودشان را میفروشند، هر کجا که کودکان کتابی برای آموزش یا خانهای گرم ندارند، بینوایان درِ خانه ات را میزند و میگوید: «باز کن من برای تو آمده ام.»