کتاب «آن روزگاران تهران» یادماندهها و سیاه قلمهای خسرو خورشیدی است که در ۳۷۶ صفحه منتشر شده و شامل طراحی ها و نوشته های او در مورد تهران قدیم است.
خسرو خورشیدی متولد ۱۳۱۱ در همدان است. وی از نخستین فارغالتحصیلان مدرسه عالی دارالفنون بهشمار میرود. او در آکادمی هنرهای زیبای رم در رشتههای طراحی و معماری صحنه تحصیل کرد و همزمان در رشتههای سینما، تئاتر، تلویزیون و اپراهای ایتالیایی نیز به کسب تجربه پرداخت.
او از چهره های شناخته شده عرصه هنر، تئاتر و طراحی صحنه است. روز تولد خسرو خورشیدی (پنجم آذرماه) «روز طراحی صحنه» نام دارد.
سرفصل های کتابImage caption'آن روزگاران تهران' را انتشارات کتابسرا در تهران منتشر کرده استکتاب «آن روزگاران تهران» شامل سرفصل هایی با عناوین «فرهنگ عمومی»، «خیابان ها، محله ها و برخی بناهای تهران»، «خاطره های مذهبی»، «مدارس تهران»، «کافه ها، قنادی های تهران»، «رستوران های تهران»، «تماشاخانه های تهران»، «سینماهای تهران» و «سفارتخانه ها» است. کتاب به نوعی فرهنگ اجتماعی تهران قدیم را با سیاه قلم ترسیم کرده است.
نویسنده در مقدمه کتاب درباره هدف نگارش کتاب مینویسد: «انگیزه نوشتن این کتاب یا در واقع بهتصویر کشیدن فضاهای زیبایی که امروز دیگر وجود خارجی ندارد بهخاطر دانشجویان و همدورهایهای نسل من است که با دیدن این تصاویر خاطرات شیرین گذشته یادآوری شود. با یادآوری این نکته که گذر زمان تغییرات را اجتنابناپذیر میکند اما نه با از بین بردن همه اصول و بنیاد شهری.»
آثار طراحی از سقاخانه ها، مارگیری، کله پزی ها، سیرابی ها و عروسی های تهران قدیم، صحنه هایی است که دیگر متعلق به تهران قدیم است و نسل امروز خاطره ای از آن ندارد.
از سوی دیگر کتاب با ترسیم کافه ها از جمله کافه نادری و فردوسی، سینماهایی مثل سینما تمدن، مایاک و کتابفروشی ها از جمله کتابفروشی بروخیم نوعی درهم آمیختگی از فرهنگ قدیم و مدرن را در معرض دید تماشاگر قرار می دهد.
نوستالژی تهران قدیمImage captionخسرو خورشیدی از نخستین فارغالتحصیلان مدرسه عالی دارالفنون بهشمار میرودخط زیبای جلیل رسولی بر روی جلد کتاب خودنمایی می کند. روی جلد تصویری از خیابان ولی عصر امروز است و در آن مغازه تمبرفروشی نوین فرحبخش مانند پلی به گذشته این خیابان هویداست. مغازهای که زندهیاد فرحبخش بنیان نهاد تا تمبر ایران را جاودان کند.
کتاب همان گونه که از نامش پیداست یادآور روزگاران رفته بر پایتخت ایران است که به بازگویی گذشته، تاریخ، فرهنگ و هنر از راه سیاه قلم و طرح میپردازد. در مفهوم نام کتاب «آن روزگاران تهران» نوعی نوستالژی نسبت به زمان از دست رفته تهران وجود دارد. زمانی که تهران قدیم دارای معماری و بافت زیبایی بود و هنوز برج های سر به فلک کشیده، مانع از دید ساکنان آن نمی شد.
خسرو خورشیدی در این مورد می گوید: «تهران قدیم پر از خاطرههای بهیاد ماندنی است در حالیکه با تغییر بافت شهری، بسیار تغییر کرده است. هنگامیکه در آن قدم میزنم احساس میکنم مکانهای زیبای تهران قدیم از میان رفته است. در این کتاب عشق به این شهر و غم از دست رفتن محلههای قدیمی تهران را به تصویر درآوردم.»
دقت هنرمند در بازسازی تصاویر
نکته بارز این کتاب طراحی دقیق خالق آن از خاطرات شخصی خویش در عرض ۷۰ سال است، که براساس آن چه در حافظه اش از کودکی تا به امروز نقش بسته، تهران قدیم را به تصویر کشیده. برای مثال خسرو خورشیدی از سقف سینمای مایاک تصویری را ترسیم کرده که بدون داشتن عکسی از آن شاید طراحی آن با این دقت و ظرافت غیر ممکن می بود.
تمام عشقم به شهر تهران و تمام اندوهم از نبودن آن ساختار و معماری زیبای شهر را در این کتاب به تصویر کشیدم تا نسل جوان و آیندگان، تهران زیبای دیگری را بشناسند که دیگر اثری از آن بهجای نمانده است.
خسرو خورشیدی
این درحالی است که مینا معرفت معمار، مورخ و طراح شهری معتقد است که در ایران فرهنگ مستند سازی، آرشیو و آرشیو نگاری معماری فرهنگ متداولی نیست.
بنابراین ذهن و خاطرات هنرمند در این میان نقش اساسی را بازی می کند. از تصاویر بارز کتاب دو تصویر از کافه فردوسی است که پاتوق روشنفکران از جمله صادق هدایت و جلال آل احمد بود. علاوه بر آن کافه حاج نایب و باغ کنتینانتال از جمله اماکنی است که امروز دیگر اثری از آن نیست.
از تصاویر دیگر کتاب سینماها و تاترهای تهران در خیابان لاله زار و استانبول است. بسیاری از سینماهای تهران تخریب شده و بر روی آن ساختمان سازی شده است.
طرح هایی از مراکز فرهنگی تهران مثل سالن های تئاتر در کتاب خودنمایی می کند، از جمله تئاتر تهران، تئاتر صادق پور، تئاتر فرهنگ، تئاتر معرفت، تئاتر فردوسی که با اجرای نمایش عبدالحسین نوشین در سال ۱۳۲۶ افتتاح یافت و تئاتر سعدی که توسط شاگردان وی در خیابان شاه آباد تهران افتتاح شد.
خسرو خورشیدی می گوید: «تمام عشقم به شهر تهران و تمام اندوهم از نبودن آن ساختار و معماری زیبای شهر را در این کتاب به تصویر کشیدم تا نسل جوان و آیندگان، تهران زیبای دیگری را بشناسند که دیگر اثری از آن بهجای نمانده است.» خورشیدی معتقد است که شهرسازی جدید تهران را پر از مغازههایی با شکلهایی ناموزون، غمگرفته و تکراری کرده که زیبایی پایتخت ایران را در ۷۰ سال گذشته به تاراج برده است.
کلام پایانی
در «کلام آخر» کتاب، خسرو خورشیدی می نویسد:
«باید بپذیریم دنیا در حال پیشرفت است، افزایش جمعیت اجازه نمیدهد آنچه در سالیان دور روال عادی زندگی بهحساب میآمد امروز هم تداوم داشته باشد، اما دیدگاه من بر این مبتنی است که نباید مظاهر عینی زندگی یکباره دچار تغییر و دگرگونی شود و نشانی از آنها بر جای نماند، بهگونهای که آگاهی و اطلاع از گذشتهها چنان محو و تاریک شود که نتوان تصویری روشن از آن یافت، موزهها در سراسر جهان تلاش دارند تا گذشتههای ما را برای نسلهای آینده زنده نگه دارند.»