از اسلام تا یورش مغول
...یک واقعیت آشکار این است که ظهور تمام پیامبرها در جوامع مبتنی بر نظام برده برداری بوده ،به ویژه در موقعی که ستم طبقاتی در اوج خود ،سیر می کرده است . چنان که ابراهیم در بابل و موسی در مصر و عیسی در قلمرو روم و بالاخره حضرت محمد(ص) در عربستان بعثت کردند .
درآن زمان ها با وجود شدت ستم طبقه ای بر طبقه ی دیگر ،آن چه می توانست مطرح باشد ،رفع این ستم و دفع شرارت های ضد اجتماعی طبقه ی حاکم بود . اسلام نیز با همان ویژگی ها و در همان مقتضیات به ظهور رسید . بنا بر این ،از لحاظ تاریخی زمینه ی حل مسئله ی اختلاف طبقاتی وجود نداشت ،بلکه هدف آن دین،استقرار دموکراسی سیاسی و حقوقی بود .
... متأسفانه،این دموکراسی سیاسی و حقوقی، با قلب ماهیت اجتماعی اسلام به امپراتوری های بنی امیه و بنی عباس و همانند های بعدی آن و با شدت یافتن دوباره ی امتیازات طبقاتی ،کارایی خود را از دست داد .
علی رغم آن که اسلام ،کسانی را که زر و سیم می اندوزند و دست رنج مردم را به صورت سرمایه به خود ،اختصاص می دهند وآن را در راه رستگاری همگان به کار نمی برند ،به عذابی سخت تهدید کرده:"والذین یکنزون الذهب والفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله،فبشرهم بعذاب الیم". می بینیم از همان زمان معاویه،چنان ستمگری هایی به خاطر اندوختن زر و سیم و غارت دست رنج مردم رواج پیدا می کند که هیچ کس بر مال و جان خود ،امان نمی یابد .
برای آن که معلوم باشد که اسلام تا چه حد با سیم و زراندوزی و سرمایه ،مخالف است ،یک خبر دیگر هم در این جا آورده می شود:در کتاب "وافی"به نقل از کتاب "تهذیب"ِ شیخ توسی (قرن سوم )نوشته:"حضرت صادق فرمود:هیچ گاه ،هیچ کس نمی تواند ده هزار درهم نقد از راه حلال جمع کند " . و باز امام صادق می فرماید:"خدا اگر سی هزار درهم نقد به بنده ای داد،خیر او را نخواسته است " .