0
0

تاج ( اخلاق الملوک )

آداب و اخلاق

مشخصات محصول انتخابی شما

معرفی اجمالی محصول

تاج ( اخلاق الملوک )
 
این کتاب موسوم به کتاب «تاج» است و معرو به کتاب «اخلاق الملوک» نیز می‌باشد.کتابی منسوب به جاحظ (۱۶۰–۲۵۵ ق) است. این کتاب از آثاری است که توسط احمد زکی پاشا (قاهره ۱۹۱۴) چاپ شده است. بنابر برخی از شواهد بدست آمده احتمالاً نویسندهٔ اصلی آن جاحظ نبوده بلکه عالمی از قرن سوم به نام حارث بن محمد تغلبی/ ثعلبی بوده است این کتاب را جاحظ در دوران و روزگاری که بغداد، دارالسلام و قبه اسلام و مرکز خلافت و بهشت روی زمین و قطب عالم و مقصد ارباب غایات بود، تألیف نموده است. جاحظ قسمت مهمی از قوانین و نظامات و رسوم خلافت عباسی را که با آن معاصر بود و خود در آنها تحقیق و رسیدگی کرده یا در آن دوره که می‌زیسته، متعارف و معمول بوده است در این کتاب ذکر کرده است. افزون بر این مقداری از عادات و رسوم و اصطلاحات که در آن زمان میان عرب رایج بود یا در ابتدای حکومت آنها شیوع داشت و با موضوع این کتاب مناسب بود و تحت عنوان رسوم و قوانین درمی‌آمد را تا آنجا که اطلاعات و معلوماتش اجازه می‌داد یا با اسناد و مدارک صحیح از اشخاصی که مورد اعتماد بودند و راستگو درستکار به شمار می‌آمدند به او رسیده در این کتاب گنجانده است. همچنین در این کتاب بسیاری از روش‌ها و عادات شاهانه و ترتیبات و اوضاع سیاسی گنجانیده شده که پس از شروع دوران حکم‌فرمایی اسلام و مسلم شدن قدرت سیاسی و دینی برای مسلمین، اعراب قسمتی از آنها را از ایران اقتباس کرده‌اند.

جاحظ، از جمله نویسندگان عرب است که در آثار خود توجه ویژه‌ای به ایرانیان، آیین و رسوم ایرانی و پادشاهان ساسانی داشته است. در این نوشتار به دیدگاه‌های مختلف وی درباره ایرانیان و پادشاهان ساسانی، آداب ‌و رسوم، آداب پوشاک، خوراک، مجالس خوش‌گذرانی، حکمت‌ها و... پرداخته‌شده است. چنانکه وی در آغاز هر باب از کتابش که به موضوعی خاص اشاره دارد، ابتدا به توضیحی کلی درباره آن می‌پردازد و سپس به ذکر دیدگاه‌های ایرانیان و پادشاهان ساسانی در آن موضوع خاص می‌پردازد و آنگاه به میان خلفای عرب می‌آید و دیدگاه‌های آنان را که در واقع تکرار همان آیین و آداب ‌و رسوم شاهان ساسانی است بیان می‌کند. می‌توان گفت که گسترة نفوذ فرهنگ و آداب ‌و رسوم ایرانی در میان خلفای عرب به حدی بوده است که جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی آن‌ها شده است و آن‌ چنان در میان آنان رایج شده است که با فرهنگشان عجین شده است
.



انتقال دولت اسلامی از امویان به عباسیان، همانگونه که محققان اشاره کرده اند، تنها انتقال دولت از یک خاندان به خاندانی دیگر نبوده است. تغییرات شگرفی که در ساختار و بدنه دولت عباسیان به نسبت دولت امویان پدید آمد به نحوی جدی باعث تماییز این دولت از امویان بود. به تعبیر دیگر همانگونه که برخی کسان نیز اشاره کرده اند، ناتوانی دولت امویان در تاسیس نهادهای لازم برای اداره جامعه و اتکاء به همان شیوه های کهن خود در اداره جامعه بیشک یکی از دلایل سقوط آنها بوده است. عباسیان که بر دوش دهقانان ایرانی خراسان به خلافت دست یافته بودند، برای اداره جامعه و لزوم بهره گیری از سنتی جدید در اداره جامعه به تقلید از نهادهای ساسانیان پرداختند و این کار را با بهره گیری از نظام اداری – اجرایی ساسانیان انجام دادند. این تحول تنها با سپردن امور به کارگزاران ایرانی انجام نشد، بلکه حرکت مهمی در ترجمه میراث ساسانیان در زمینه های مختلف آغاز شد. با وجودی که این حرکت به نحو جسته و گریخته در اواخر عصر اموی نیز آغاز شده بود، اما تنها در عصر عباسی اول بود که حجم عظیمی از میراث عصر ساسانیان که قطعا در آن روزگار متون فراوانی از آنها موجود بوده، توسط مترجمانی ایرانی به عربی ترجمه شد. در این میان از متون بیشتر مورد علاقه عباسیان، آثار نگاشته شده در باب سیاست ملک داری و سیره پادشاهان ساسانی بود که عباسیان به تقلید از آنها دربار و سیاست ملک داری خود را سامان داده بودند. از متون فراونی که در این عصر به عربی ترجمه شده ، ابن ندیم در الفهرست گزارش مفصلی آورده است اما با تاسف تنها تعداد معدوی از این گونه متون تا به امروز به نحو مستقل باقی مانده و برخی از آنها در اختیار ما قرار گرفته است، هرچند بخش اعظمی از این گونه متون تا قرن های هفتم و هشتم موجود بوده و در آثار نگاشته شده در باب آداب الملوک از آنها استفاده شده است.
از جدی ترین دشواری های تصحیح متون خطی، در مواردی عدم شناخت هویت مؤلف واقعی آن اثر است که به دلایلی مختلفی چون حذف صفحه عنوان، دست بردن کاتبان و انتساب کتاب به مؤلفی مشهور، باعث عدم شناخت مؤلف اصلی می گردد. در حوزه کتابهای نگاشته شده در اندیشه سیاسی، آثار فراوانی وجود دارد که به افرادی نسبت داده شده اند که به جز آنکه افرادی شاخص در نگارش در این باب بوده اند و اثری مشهور نگاشته اند، ارتباط دیگری با کتاب نسبت داده شده ندارند.
 از جمله این آثار کتاب مشهور التاج فی اخلاق الملوک منسوب به ابوعمرو محمد بن بحر مشهور به جاحظ (متوفی 255) است. شهرت فراوان جاحظ به عنوان ادیبی برجسته باعث شده که این اثر به نام او شهرت یابد، کاری که نتیجه آن عدم شناخت هویت مؤلف اصلی آن گردیده است. کما اینکه اثر دیگری به نام المحاسن و المساوی تالیف عیسی بن موسی کسروی با انتساب نادرست به جاحظ منتشر شده است.
تلاش برای شناخت هویت اصلی مؤلف کتاب التاج و یا حتی شاید عنوان اصلی این کتاب از همان آغاز انتشار این کتاب توسط محقق و مصحح نامدار آن احمد زکی پاشا (قاهره 1914) آغاز شد که به تفصیل در مقدمه کتاب از این موضوع بحث کرده است. اما محققان نتوانسنتد در این باب به مطلب جدیدی برسند تنها برخی از آنها با تکیه بر متفاوت بودن سبک کتاب از دیگر آثار جاحظ، این را دلیلی متقن بر عدم تالیف کتاب از سوی جاحظ ذکر کرده اند.
***
فرانتس روزنتال در مقاله ای با عنوان «کتاب سرخسی در باب آداب الملوک ؟» به بررسی دو نسخه ای خطی در باب آداب الملوک پرداخته است که در یکی از آنها کتاب به فیلسوف مشهور احمد بن طیب سرخسی نسبت داده شده است. در حقیقت داستان ورود این نسخه ها به عالم تحقیق به زمانی کهنتر باز می گردد. مرحوم مجتبی مینوی در بیست و هفتمین نشست خاورشناسان که در شهر آن آربور ایالت میشیگان در آگوست 1967 برگزار شده بود، در مقاله ای خبر از یافت شدن نسخه ای از احمد بن طیب سرخسی در آداب الملوک داده بود که وی در یکی از کتابخانه های ترکیه یافته بود. اهمیت سرخسی به عنوان شاگرد کندی و جایگاه وی در شکل گیری فلسفه اسلامی بر اهمیت این کشف در صورت صحت آن می افزود. متاسفانه مرحوم مینوی نتوانست حتی صورت مکتوب سخنرانی خود را برای چاپ به آن مجموعه برساند و ظاهرا حتی به فارسی نیز در آثار آن مرحوم، مطلبی در گزارش از این نسخه نیامده باشد. با این حال تصویری از این نسخه در میان نسخه ای که مینوی گردآوری کرده، موجود است. این نسخه که عنوان آن آداب الملوک و ذوی الالباب معرفی شده توسط فردی به نام یوسف بن عماد در 10 ذی الحجه سال 847/ 30 مارس 1444 کتابت شده است. نکته جالب توجه این کتاب سوای انتساب آن به سرخسی در این نسخه، ارتباط آن با کتاب التاج است. همانگونه که مینوی نیز در بررسی خود از این نسخه دریافته بود، این کتاب عملا مبتنی بر کتاب التاج است. بر اساس برخی نقل قولها که در این کتاب آمده و دانش پژوه متفطن آن شده بود، نشان می داد که مؤلف کتاب التاج فردی به نام محمد بن حارث ثعلبی / تغلبی است که دانش پژوه همو را مؤلف التاج معرفی کرده است و گفته که در حدود 247/ 861 به تالیف کتاب خود مشغول بوده و عنوان کتاب او نه التاج که اخلاق الملوک است.
 در سال 1980 گرگور شولر در مقاله ای،  معرفی نسخه از کتابخانه برلین به شماره 2673 با انتساب به علی بن رزین کاتب منتشر کرده است که این  نسخه ای توسط فردی به نام محمد بن خضر بن محمد انصاری در رمضان 630 کتابت شده است. شولر اشاره کرده که در آن نقل قولهایی از کتاب التاج منسوب به جاحظ آمده و این مطالب به نقل از فردی به نام محمد بن حارث ثعلبی است. و بر اساس آن نتیجه گرفته که کتاب التاج که عنوان درست آن اخلاق الملوک می باشد، از تالیفات ثعلبی است.
روزنتال در بررسی خود از این نسخه، اشاره کرده که نسخه ای که مرحوم مینوی با عنوان تالیفی از سرخسی معرفی کرده همان نسخه ای است که شولر معرفی کرده با این تفاوت که در نسخه برلین کتاب به شخصی به نام ابوالحسن علی بن رزین نسبت داده شده و نسخه ای کهن تر از نسخه شناخته شده توسط مینوی است. آنچه که روزنتال در تحقیق خود درباره این دو نسخه سعی کرده تا پاسخی برای آن بیابد، هویت علی بن رزین و ارتباط آن با سرخسی است که البته او پاسخ قطعی در این باب نیافته است.
***
چاپ و نشر متون کلاسیک در باب آداب الملوک یا آیین شهریاری چندی است که وجهه همت جلیل عطیه، محقق لبنانی ساکن در فرانسه قرار گرفته که انتشارات دار الغرب و دار الطلیعه متصدی انتشار آنها شده اند. از جمله آثاری که این محقق تا به حال منتشر کرده، کتابی است به نام آداب الملوک تالیف فردی به نام ابوالحسن علی بن رزین کاتب بر اساس نسخه ای به گمان عطیه منحصر به فرد از این کتاب در کتابخانه برلین. ابن رزین در مقدمه ای کوتاه بر کتاب خود از تالیفات نگاشته شده در باب آداب الملوک سخن گفته و از تطویل و گاه راه یافتن افسانه به این گونه آثار اشاره کرده است. از آثار مختصری که در باب آداب الملوک نگاشته و توجه ابن رزین را بیشتر به خود جلب کرده، دو کتاب به نام کتاب بزرجمهر و آنچه که محمد بن حارث تغلبی بوده است. ابن رزین در اشاره به این دو کتاب می نویسد:
«و اخصر ما رایناه فی ذلک کتاب بزرجمهر و ما وضعه محمد بن الحارث التغلبی، لانه اخذ جملا من اخلاق الملوک السالفة و اخبارهم المشهورة، المعروفة فجمعها فی کتابه، فاختصرنا هذا المختصر و زدنا فیه بقدر الا انه ذکر من استماله طبایع الملوک و حث علی تبذیر الاموال بما تنبو عنه الاسماع و تنکره القلوب و ما کان ینبغی لمثله رسم ذلک فی کتاب».
بر اساس این گفته، ابن رزین در تالیف کتاب خود، بر اساس کتاب تغلبی و با حذف برخی مطالب مثل توصیه وی به صرف بی حد و حساب اموال از سوی پادشاه، تحریری مختصر از کتاب او گردآورده است. همانگونه که اشاره شد کتاب تغلبی که ابن رزین آن را تلخیص کرده همان متن مشهور منتشر شده با نام التاج منسوب به جاحظ است که ابن رزین به صراحت از انتساب آن به تغلبی سخن گفته است. این مطالب باعث شده تا جلیل عطیه چاپ دیگر از کتاب التاج ارایه دهد و آن را با عنوان درست آن یعنی اخلاق الملوک و با انتساب درست به محمد بن حارث ثعلبی روانه بازار کند.
 درباره تغلبی اشارات اندکی در منابع آمده است. مسعودی از کتاب وی یعنی اخلاق الملوک به عنوان یکی از منابع خود یاد کرده و اخباری از آن نقل کرده است. بیهقی مؤلف کتاب المحاسن و المساوی نیز هر چند از نام این کتاب یادی نکرده، اما مطالب فراوانی را از آن نقل کرده است. ظاهرا تنها جایی که شرح حال تغلبی آمده است، کتاب الفهرست ابن ندیم باشد که به اختصار از وی چنین یاد کرده است:
« الثعلبی، اسمه محمد بن الحارث، و کان فی جمله الفتح بن خاقان، وله من الکتب کتاب اخلاق الملوک (الفه للفتح)، کتاب رسائله ، کتاب الروضه».(الفهرست، ص 165)
جلیل عطیه در چاپ جدید خود از این کتاب از نسخه های چندی بهره برده از جمله نسخه ای از اخلاق الملوک در کتابخانه آیاصوفیا به شماره 2827 در 166 برگ که در آن نام کتاب به درستی کتاب اخلاق الملوک ذکر شده و بعدها کسی عبارت «التاج .... فی امور الریاسة» را بر آن افزوده است،‌ مطلبی که در تصویر این کتاب که مرحوم زکی پاشا در آغاز کتاب التاج آورده به وضوح نمایان است. با توجه به این مطالب دیگر جای تردیدی در این نیست که کتاب التاج اثری از جاحظ نبوده و باید آن را همان کتاب اخلاق الملوک تالیف عالم و ادیب احتمالا ایرانی محمد بن حارث تغلبی / ثعلبی دانست.
اخلاق الملوک و نگاهی به ساختار آنحرکت ترجمه متون عصر ساسانی در دوره اسلامی موضوعی است که تحقیقات چندی در باب آن منتشر شده است که از میان آنها بیشک نگاشته های مرحوم محمد محمدی ملایری جایگاه ویژه ای دارد. از جمله مقالات آن مرحوم نوشته ای عالمانه در باب کتاب التاج جاحظ و ارتباط آن با کتاب تاج نامه های عصر ساسانی است. همانگونه که محمدی اشاره کرده نگارش آثاری با عنوان نصیحة الملوک یا آداب السلطانیة که در عصر نخست عباسی رواج یافت در ادبیات عرب پیشینه ای نداشت و مبنای نگارش چنین آثاری در دوره اسلامی، الگو گرفتن از ترجمه متون عصر ساسانی به عربی بود که درجریان این ترجمه ها متاثر از اعتقادات اسلامی تغییراتی نیز در آن رخ داده است. کتاب اخلاق الملوک، یکی از معدود متون باقی مانده از عصر ترجمه متون ساسانی به عربی است که در آن حتی ساختار متنی کهن که مترجم مطالبی را از خود بر آن افزوده قابل تشخیص است.  مباحث کتاب اخلاق الملوک را همانگونه که محمدی اشاره کرده به سه بخش می توان تقسیم کرد: قوانین و قواعدی که بخش اصلی کتاب را تشکیل می دهد و با عبارت های چون «من حق الملک کذا و کذا» ، «لیس من اخلاق الملک»، «من قوانین الملک» ، «یجب للملوک»، «من اخلاق الملوک» و یا «من الحق علی الملک» بیان شده است. بخش دوم نمونه ها و شواهدی از دوره ساسانی و شیوه اجرای این قواعد در آن دوره است که با بیان حکایات و داستان هایی از آن عصر بیان شده است. بخش سوم شواهد و نمونه هایی از عصر اسلامی است که در آن با بیان حکایات و داستانهایی از عصر اسلامی همان مطالب ذکر شده در داستانهای عصر ساسانی را بیان می دارد.  این تقسیم بندی به خوبی نشان می دهد که دو بخش اول کتاب با هم مرتبط بوده و این احتمال را می توان پذیرفت که این دو بخش برگرفته از یک متن ساسانی باشد. این مطلب که محمد بن حارث تغلبی مترجم و مؤلف کتاب در حقیقت کتاب اخلاق الملوک خود را بر اساس ترجمه متنی از عصر ساسانی با افزودن مطالبی از خود بر آن (بخش سوم) گردآورده است با شواهد دیگری نیز تایید می گردد.
مؤلف اصلی متن ساسانی در آغاز کتاب خود در بیان علت تالیف کتاب خود چنین نوشته است:
« و بعد فان اکثر کلامنا فی هذا القالب انما هو علی من دون الملک الاعظم اذ لم یکن فی استطاعتنا ان نصف اخلاقه، بل نعجز عن نهایة‌ ما یجب له لو رمنا شرحها. و ایضا فان من تکلف ذلک بعدنا من الناس باقصی تکلف و اغور ذهن و احد فکر ، فعلعه ان یعتذر بمثل اعتذارنا.
و لیس لاخلاق الملک الاعظم نهایة تقوم فی وهم، و لا یحیط بها فکر، و انت تراها تتزاید مذ اول ملک ملک الدنیا الی هذه الغایة. و من ظن انه یبلغ اقصی هذا المدی فهو عندنا کمن قال بالتشبیه مثلا و بالجسم معارضة» (اخلاق الملوک، ص 35).
این عبارات به خوبی نشان می دهد که تغلبی متنی از عصر ساسانی را به عربی ترجمه کرده چرا که در متون عصر اسلامی از خلیفه با القابی چون «ملک الاعظم» یاد نمی شود همانگونه که تغلبی خود در آغاز کتاب در وصف فتح بن خاقان از وی با عنوان مولی امیر المؤمنین یاد کرده و در جایی دیگر تصریح می کند که خلیفه را باید با عنوان «خلیفة‌ الله» یا «امین الله» و یا «امیر المؤمنین» یاد کرد.
تغلبی خود بعد از ترجمه این دو بند، در تصریحاتی می نویسد:«و لعل قائلا یقول اذا رآنا قد حکینا فی کتابنا هذا بعض اخلاق الملوک الماضین من آل ساسان و ملوک العرب و قد ناقض واضع هذا الکتاب اذ زعم انه لیس لاخلاق الملک الاعظم نهایة فیظلم فی اللفظ و یعتدی فی المقال. و اولئک الملوک هم عندنا کالطبقة‌ الوسطی عند النمط الاعلی. انت تجد ذلک عیانا و تشهده عینک بیانا، و علی ان هذه المقالة لا یقولها من نظر فی سیر من مضی و سیر من شاهد و بالله التوفیق».دلیل دیگری که می توان بر این ادعا که تغلبی متنی از عصر ساسانی را ترجمه کرده و از خود مطالبی بر آن افزوده، ذکر مطالبی است که منعکس کننده فضای دینی عصر ساسانی است که هیچ گونه تناسبی با دوره اسلامی ندارد و آن لزوم رعایت برخی شعایر عصر ساسانی است. نمونه ای از این گونه تصریحاتی عبارت زیر است:
«و من حق الملک هدایا المهرجان و النیروز.
و العلة فی ذلک انهما فصلا السنة. فالمهرجان دخول الشتاء و فصل البرد، و النیروز اذن بدخول فصل الحر. الا ان فی النیروز احوالا لیست فی المهرجان، فمنها استقبال السنة و افتتاح الخراج و تولیة العمال و الاستبدال و ضرب الدراهم  الدنانیر و تذکیة بیوت النیران و صب الماء و تقریب القربان و اشادة البنیان و ما اشبه ذلک».


زندگینامه جاخظ

جاحظ
زاده ۷۷۶
بصره، خلافت عباسیان
درگذشته ۸۶۸–۹
بصره، خلافت عباسیان
دوره Medieval era
منطقه Muslim scholar
مهمترین علایق ادبیات عربی
اثرگذار بر[نمایش]

ابوعثمان عمرو بن بحر (۱۶۰-۲۵۵ق) مشهور به جاحِظ؛ ادیب معتزلی، خوش‌سخن، خوش‌نویس، معاشر با مترجمین فارسی و سریانی و نویسنده بسیاری از تألیف‌های سده ۳ق، از اهالی بصره است.[۱] آوازه وی بیشتر به دلیل مهارت او در فنون ادبی است؛ به گونه ای که او را «پادشاه نثر ادبی» نامیده اند.[۲]

جاحظ بیش از یک قرن زندگی کرده و نوشته‌هایی به روش علمی دربارهٔ گیاهان، جانوران، گیتاشناسی، پزشکی، کیمیا و روان‌شناسی دارد و دیدگاه‌ها و اندیشه‌هایش بیشتر مبتنی بر تجربه بوده و از روش تجربی بهره جسته‌است. علاوه بر این‌ها جاحظ در نقد و سخندانی عربی نیز حائز اهمیت است.[۳]

برخی پژوهندگان گفته‌اند که جاحظ در رشته‌های گوناگون علمی سیصد و پنجاه کتاب نوشته که بیشتر آنها در گذر زمان از میان رفته و تنها رسالاتی از وی بجا مانده و سه کتاب خسیسان (البخلاء) و جانوران (الحیوان) و سخنوری و نمایاندن (البیان و التبیین) او نیز در دسترس است.[۴]

جاحظ در توصیف فن سخنوری می‍گوید: «ایرانیان سخندان‌ترین مردم (اخطب الناس) هستند و از میان ایرانیان، پارسیان (اهل فارس) خطیبترین مردم ایران‌اند و شیرین‌زبان‌تر و خوش‌اداتر و بامحبت‌تر و در دوستی‌پایدارتر مردم مروند و در لغت پارسی دری از همه فصیح‌تر ایشانند. چنانچه مردم قصبهٔ اهواز در لغت پهلوی فصیح‌ترین ایرانیان‌اند.[۵] جاحظ با وجودی که ضد شعوبیه بوده از بلاغت ایرانی و الفاظ زیبا و پرمایگی معنای در زبان فارسی سخن گفته و توصیه کرده‌است که اگر کسی بخواهد، در فن سخنوری به درجهٔ عالی برسد باید کتاب «کاروند» پارسیان را بخواند.»[۳]
نمایش بیشتر
نمایش کمتر

مشخصات فنی

  • ابو عثمان عمرو بن بحر ( جاحظ )
  • 1328
  • اول
  • وزیری
  • گالینگور
  • 302
  • روغنی
  • سفید
  • فارسی
  • ایران
  • تمیز
  • بانضمام رساله ماهسر ار حبیب الله نوبخت و کارنامه مستشرق آلمانی ی ، ولهاوزن

نظرات کاربران

تا کنون نظری ارسال نشده است.

شما هم می توانید درباره این کالا نظر بدهید

فایل های دانلود