کتاب تاریخ مختصر ایران است در باب آثار و تاریخ باستان و نگاهی ویژه با تاریخ و موقعیت تهران تا امروز . کتاب مملو از تصاویر تاریخی است.
...وقتی سخن از تهران است نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت بی آنکه حرفی از تاریخچه و چگونگی پیداش این شهر به میان نیاید . تهران در گذشته بسیار دور بصورت یک قریه گمنام و کوچکی بود که وجود زاغهها و سردابها و زیرزمین های مرموز، قیافه آنرا پر از لکه های سیاه و تیره کرده بود.
تهران از عهد صفویه ترقی و پیشرفت خود را شروع کرد و شاه طهماسب صفوی که قزوین را پایتخت خود قرار داده بود و چون جد اعلای صفویه (سید حمزه) در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم(ع) مدفون بود و گاها برای زیارت آن مرقد مقدس میرفت، کمکم به تهران میل و رغبتی یافت و تدریجا در این شهر ساختمانها و کاخهایی بنا کرد و همین قضیه توجه سلطان صفوی را به تهران برانگیخت، بطوریکه دستور داد در آن چند باغ احداث نمایند و ضمنا پیرامون آن برج و بارو و حصار بکشند . تعداد برجهایی که شاه طهماسب در اطراف تهران بر پا کرد به اندازه سوره های قرآن کریم(۱۱۴) بود.
آقا محمدخان قاجار وقتی دشمنان و مدعیان خود را بر جایشان نشاند و استقرار و تمرکزی بوجود آورد، تهران را در سال۱۲۰۰شمسی به پایتختی انتخاب کرد و از این زمان است که تهران، همان قریه حقیر و ناچیز که فقط پانزده هزار نفر جمعیت داشت شروع به پیشرفت و ترقی کرد و کارش بتدریج به جایی رسید که اکنون قریه کوچک آن روز تبدیل به کلانشهر و جمعیتش میلیونی شده است.
داستان جالب و تا حدی غم انگیز آنکه همان تهران دوره آقامحمدخان و عصر فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه که محدوده اش از ارگ، بازار، چال میدان، چال حصار، سنگلج و عودلاجان تجاوز نمیکرد، امروز چنان دست و پای خود را اینجا و آنجا دراز کرده که تا کیلومترها از شرق، غرب، شمال و جنوب بسوی شهرهای دیگر تجاوز آشکار نموده و همه چیز را در درون خود جای داده است.